𝖕𝖆𝖗𝖙𝟕
𝖕𝖆𝖗𝖙𝟕
×زود پاشدم حاضر شدم رفتم سوار یکی از ماشینا شدم گوشیم هی زنگ می خورد گوشیم از پنجره پرت کردم و به یه پرتگاه کە جای مورد علاقم بود رفتم و توی ماشین به خواب رفتم
[خونە]
لعنتی فقط پیداش کنم ببینم تو درد نداری
_من بخاطر این دردای کوچیک انقدر داد نمی زنم
باشه
[ویو ا.ت]
×از خواب بلند شدم راه افتادم به سمت رستوران مورد علاقم وارد شدم که یهو یکی از اون قلدر ایی که توی مدرسه قبلیم بودو دیدم با دیدنم به سمتم اومد
؛ ا.ت جونم اینجایی خیلی وقته ازت خبری نیست
×گمشو
از کنارش رد شدم و روی میز نشستم و......
بعد غذا پاشدم رفتم خونه تا برادرمو ببینم
درو باز کردم ولی انگاری دوتا مرد جذاب منتظرم بودن
_خوش اومدی
منتظرت بودیم
×من زن ایند تونم فقط خواستم ببینم چقدر تحمل دارید
_بار بعدی...
یعنی چی بار بعدی من میکشمش
_«دستشو گرفت»اروم باش
ایش
_بریم لباس عروس و اینا بخریم
×ارهههههه
(ویو بعد خرید)«منتظر بوی ماجرا رو تعریف کنم:/»
کجا عروسی بگیریم خانومی
×خونه ی عمه
_:/
خودم یه جایی میگیرم
_×باشه
«روز عروسی»
بلند شدیم همگی صبحانه خوردیم که می کاپرا اومدن
(بعد میکاپ)
*تموم شد خانوم
×باشه
با کمک اونا لباسامو پوشیدم
*مو هاتونو
×یه چیز ساده باشه
*چشم
×تورو برام زدن
*تموم شد خانم با اجازه
×باشه
×از پلهها اومدم پایین با قیافه جذاب و بی نقص پسرا روبرو شدم
_ خوشکل شدی
×شماهم جذاب شدید
(بعد ازدواج)
×اهههه خسته شدم
الان بیشترم خسته میشی
×چرا مثلا، نکنه بایید دوباره ازدواج کنیم
_خودت میفهمی فقط لازمه لباساتو در بیاری( صلوات)
(ویو صبح )
×از خواب بیدار شدم ته و جیمین بغلم کرده بودن با تکونی که خوردم زیر دلم تیر کشید نتونستم تحمل کنم و جیغ زدم
_ با صدای جیغ بلند شدم
_ا.ت حالت خوبه
درد داری
×لعنت بهتون خیلی درد دارم«گریه»
میرم کیسه اب گرم بیارم
_منم میرم قرص بیارم
×بعد خوردن قرص و گذاشتن کیسه اب گرم روی شکمم دردم کمتر شد و یواش یواش چشام گرم شدن و به خواب فرو رفتم
(سه هفته بعد)
×جدیدا خیلی حالت تهوع میگیرم به پسرا گفتم رفتن بیبی چک گرفتن تستو دادم
׫جیغ»حاملم
_هورا داریم بابا میشیم
_ولی کدوممون بابا شیم
×میدونستم این میشه
بیا تست بدیم
(دو روزبعد تو ازمایشگاه)
_جواب چیه
؛ عجیبه ولی جواب هر دو تست مثبته
×یعنی هردوشون باباشن
(دو سال بعد )
×الان بهترین زندگی رو با هم داری و بشدت خوشحالیم
پایان:)
×زود پاشدم حاضر شدم رفتم سوار یکی از ماشینا شدم گوشیم هی زنگ می خورد گوشیم از پنجره پرت کردم و به یه پرتگاه کە جای مورد علاقم بود رفتم و توی ماشین به خواب رفتم
[خونە]
لعنتی فقط پیداش کنم ببینم تو درد نداری
_من بخاطر این دردای کوچیک انقدر داد نمی زنم
باشه
[ویو ا.ت]
×از خواب بلند شدم راه افتادم به سمت رستوران مورد علاقم وارد شدم که یهو یکی از اون قلدر ایی که توی مدرسه قبلیم بودو دیدم با دیدنم به سمتم اومد
؛ ا.ت جونم اینجایی خیلی وقته ازت خبری نیست
×گمشو
از کنارش رد شدم و روی میز نشستم و......
بعد غذا پاشدم رفتم خونه تا برادرمو ببینم
درو باز کردم ولی انگاری دوتا مرد جذاب منتظرم بودن
_خوش اومدی
منتظرت بودیم
×من زن ایند تونم فقط خواستم ببینم چقدر تحمل دارید
_بار بعدی...
یعنی چی بار بعدی من میکشمش
_«دستشو گرفت»اروم باش
ایش
_بریم لباس عروس و اینا بخریم
×ارهههههه
(ویو بعد خرید)«منتظر بوی ماجرا رو تعریف کنم:/»
کجا عروسی بگیریم خانومی
×خونه ی عمه
_:/
خودم یه جایی میگیرم
_×باشه
«روز عروسی»
بلند شدیم همگی صبحانه خوردیم که می کاپرا اومدن
(بعد میکاپ)
*تموم شد خانوم
×باشه
با کمک اونا لباسامو پوشیدم
*مو هاتونو
×یه چیز ساده باشه
*چشم
×تورو برام زدن
*تموم شد خانم با اجازه
×باشه
×از پلهها اومدم پایین با قیافه جذاب و بی نقص پسرا روبرو شدم
_ خوشکل شدی
×شماهم جذاب شدید
(بعد ازدواج)
×اهههه خسته شدم
الان بیشترم خسته میشی
×چرا مثلا، نکنه بایید دوباره ازدواج کنیم
_خودت میفهمی فقط لازمه لباساتو در بیاری( صلوات)
(ویو صبح )
×از خواب بیدار شدم ته و جیمین بغلم کرده بودن با تکونی که خوردم زیر دلم تیر کشید نتونستم تحمل کنم و جیغ زدم
_ با صدای جیغ بلند شدم
_ا.ت حالت خوبه
درد داری
×لعنت بهتون خیلی درد دارم«گریه»
میرم کیسه اب گرم بیارم
_منم میرم قرص بیارم
×بعد خوردن قرص و گذاشتن کیسه اب گرم روی شکمم دردم کمتر شد و یواش یواش چشام گرم شدن و به خواب فرو رفتم
(سه هفته بعد)
×جدیدا خیلی حالت تهوع میگیرم به پسرا گفتم رفتن بیبی چک گرفتن تستو دادم
׫جیغ»حاملم
_هورا داریم بابا میشیم
_ولی کدوممون بابا شیم
×میدونستم این میشه
بیا تست بدیم
(دو روزبعد تو ازمایشگاه)
_جواب چیه
؛ عجیبه ولی جواب هر دو تست مثبته
×یعنی هردوشون باباشن
(دو سال بعد )
×الان بهترین زندگی رو با هم داری و بشدت خوشحالیم
پایان:)
۶.۵k
۱۵ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.