پارت دوازدهم
پارت دوازدهم
دروغ واقعی
( بچه ها من واقعاً متاسفم بخاطر تاخیر اما واقعاً نمیرسم بنویسم لطفاً درکم کنید هر روز امتحان دارم هفته ی دیگه که امتحانام تموم شد قول میدم زود به زود براتون بزارم)
با دستم بهش اشاره کردم نمی تونم حرف بزنم و اونم برام آب آورد
بعد از خوردنش بهتر شدم
ات:م...من کجام ؟
لایلا: خونه ی من و دوست پسرم
ات:دوست پسرت کیه؟
لایلا:فیلیکس
با اسم فیلیکس تن و بدنم لرزید مگه نمرده بود؟
ات:الان اینجاست ؟
لایلا:نه نیست ....ببینم تو واقعاً قاتلی
ات:چرا همه فکر می کنن من قاتلم(حالت گریه)
(ات همه ی ماجرا رو میگه لایلا هم همه چیز رو میگه )
ات: لطفاً کمکم کن
با صدای در لایلا سریع پاشد
لایلا: فیلیکسه خودتو بزن به خواب
ات: ام...
لایلا: بخواب دیگه
پایان فلش بک
تهیونگ: بعدش چی شد؟
ات: بعد از اینکه فیلیکس رفت دوباره نشستم با لایلا حرف زدم قبول کرد شماره تورو بدم تا بهت پیام بده بعدشم که دیگه خودت میدونی ..فقط الان نمیدونم لایلا و فیلیکس کجان
تهیونگ: لایلا رو نمیدونم ولی فیلیکس رو دنبالشن
ات:همه خبردار شدن من زندم؟
تهیونگ:نه وقتی به کمپانی گفتیم گفتن فعلآ هیچکس نباید بفهمه
جین:ببخشید مزاحم حرفهای..(خنده ی نمیدونم چجوری مثلا انگار دارن یه غلطی میکنن ) ولی ات باید این قرص هارو بخوره
جین:نمیدونم دکتر گفته باید بخوری
ات:باش
جین:توهم اگه دوست داشتی بیا یکم بیرون تا ات استراحت کنه
تهیونگ: باشه
جین رفت بیرون و پشت سرشم تهیونگ رفت تا رفتن سریع زیر تخت رو نگاه کردم تا مواد هارو در بیارم واقعاً بهشون احتیاج داشتم
ات: لعنت بهش نیست
یعنی ممکنه پسرا دیده باشن؟
سریع رفتم سمت جیهوپ و کشوندمش یه گوشه
ات: یه سوال دارم
جیهوپ:چی؟
ات:این چند وقته که نبودم که میرفت تو اتاقم ؟
جیهوپ: بیشتر تهیونگ ..چطور؟
ات: هیچی مرسی
جیهوپ: تو حالت خوبه؟
ات:آ..آره خوبم ..تهیونگ کجاست ؟
جیهوپ: تو اتاقش
سریع رفتم تو اتاق تهیونگ و بدون در زدن وارد شدم
ات: تهیونگ تو از اتاق من چیزی برداشتی ؟
تهیونگ: نه چی گم کردی؟
ات : یه جعبه
تهیونگ: که پر از مواده مگه نه؟
ات:دست توعه؟...تهیونگ الان بهشون نیاز دارم میشه بدیشون
تهیونگ: دست من نیست
دروغ واقعی
( بچه ها من واقعاً متاسفم بخاطر تاخیر اما واقعاً نمیرسم بنویسم لطفاً درکم کنید هر روز امتحان دارم هفته ی دیگه که امتحانام تموم شد قول میدم زود به زود براتون بزارم)
با دستم بهش اشاره کردم نمی تونم حرف بزنم و اونم برام آب آورد
بعد از خوردنش بهتر شدم
ات:م...من کجام ؟
لایلا: خونه ی من و دوست پسرم
ات:دوست پسرت کیه؟
لایلا:فیلیکس
با اسم فیلیکس تن و بدنم لرزید مگه نمرده بود؟
ات:الان اینجاست ؟
لایلا:نه نیست ....ببینم تو واقعاً قاتلی
ات:چرا همه فکر می کنن من قاتلم(حالت گریه)
(ات همه ی ماجرا رو میگه لایلا هم همه چیز رو میگه )
ات: لطفاً کمکم کن
با صدای در لایلا سریع پاشد
لایلا: فیلیکسه خودتو بزن به خواب
ات: ام...
لایلا: بخواب دیگه
پایان فلش بک
تهیونگ: بعدش چی شد؟
ات: بعد از اینکه فیلیکس رفت دوباره نشستم با لایلا حرف زدم قبول کرد شماره تورو بدم تا بهت پیام بده بعدشم که دیگه خودت میدونی ..فقط الان نمیدونم لایلا و فیلیکس کجان
تهیونگ: لایلا رو نمیدونم ولی فیلیکس رو دنبالشن
ات:همه خبردار شدن من زندم؟
تهیونگ:نه وقتی به کمپانی گفتیم گفتن فعلآ هیچکس نباید بفهمه
جین:ببخشید مزاحم حرفهای..(خنده ی نمیدونم چجوری مثلا انگار دارن یه غلطی میکنن ) ولی ات باید این قرص هارو بخوره
جین:نمیدونم دکتر گفته باید بخوری
ات:باش
جین:توهم اگه دوست داشتی بیا یکم بیرون تا ات استراحت کنه
تهیونگ: باشه
جین رفت بیرون و پشت سرشم تهیونگ رفت تا رفتن سریع زیر تخت رو نگاه کردم تا مواد هارو در بیارم واقعاً بهشون احتیاج داشتم
ات: لعنت بهش نیست
یعنی ممکنه پسرا دیده باشن؟
سریع رفتم سمت جیهوپ و کشوندمش یه گوشه
ات: یه سوال دارم
جیهوپ:چی؟
ات:این چند وقته که نبودم که میرفت تو اتاقم ؟
جیهوپ: بیشتر تهیونگ ..چطور؟
ات: هیچی مرسی
جیهوپ: تو حالت خوبه؟
ات:آ..آره خوبم ..تهیونگ کجاست ؟
جیهوپ: تو اتاقش
سریع رفتم تو اتاق تهیونگ و بدون در زدن وارد شدم
ات: تهیونگ تو از اتاق من چیزی برداشتی ؟
تهیونگ: نه چی گم کردی؟
ات : یه جعبه
تهیونگ: که پر از مواده مگه نه؟
ات:دست توعه؟...تهیونگ الان بهشون نیاز دارم میشه بدیشون
تهیونگ: دست من نیست
- ۱۸.۴k
- ۱۵ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط