ایران من افسانهای زنده میان خاک و خورشید

ایران من، افسانه‌ای زنده میان خاک و خورشید❤️‍🔥
ایران...
همون سرزمینی که خورشید هر صبح اول از روی شونه‌هاش بالا می‌ره.
جایی که هر دونه‌ی خاکش تاریخ حرف می‌زنه، هر نسیمش بوی شاهنامه می‌ده و هر رودی یادگاری از اشک مادریه که برای قهرمانش دعا کرده.
من از ته دل، نه از روی شعار، عاشق ایرانمم.
به خاطر حسی که تاریخش رو می‌بینی تو سینه‌ت آتیش می‌ندازه،
به خاطر تخت‌جمشید که هنوز بعد از هزاران سال با وقار ایستاده و میگه:
(ما اولین نبودیم، ولی ماندگارترین بودیم!)
کوروش، داریوش، آریوبرزن، فردوسی، ابن‌سینا، حافظ و...
اونایی که جهانی رو ساختن وقتی خیلی از دنیا هنوز نمی‌دونست تمدن یعنی چی.
ما ملتی هستیم که کتاب نوشتیم، وقتی بقیه هنوز فکر می‌کردن سنگ فقط برای شکستن خوبه.
ما نغمه ساختیم، شعر گفتیم، عشق رو معنا کردیم.
و حالا...ایرانمون زخمیه، داغ‌داره، از درد و از بی‌عدالتی لبریز شده.
اما هنوز زنده‌ست، چون قلبش تو سینه‌ی من و تو می‌تپه.
هنوز زنده‌ست چون هر ایرانی آزاده توی هر گوشه‌ی این زمین، وقتی اسم ایران میاد، یه اشک از گوشه چشمش می‌چکه و یه آتیش تو دلش روشن می‌شه.
آره، حکومتش شاید زخم زده باشه،
اما خاکش پاکه، مردمش نورن و عشقش جاودانه.
من ایرانمو دوست دارم،
از ته قلبم، با تمام وجودم،
با همه‌ی زخماش، با همه‌ی دردهاش، با همه‌ی زیبایی‌هاش.
چون ایران فقط یه کشور نیست...
ایران یه حسه، یه موسیقیه، یه بوی خاصه، یه تپش عجیب توی دل آدمه.
ایرانه که حتی وقتی غمگینه، باز دلش دریای امیده.
ما شاید امروز خسته باشیم، ولی ریشه‌هامون توی تاریخ نور فرو رفته.
و مطمئنم یه روز...دوباره این خاک لبخند می‌زنه،دوباره شهرهاش می‌درخشن و اسم ایران دوباره با افتخار فریاد می‌شه.
ایران همیشه زنده‌ست. چون عشق، هرگز نمی‌میره.🔥
من از تبار خورشیدم، از ریشه‌های نور،
زاده‌ی فریاد کوه و خواب آرام دور.
در من هنوز خون کوروش می‌دود چو رود،
در من هنوز عشق وطن نمی‌میرد، هرچند زخم و دود.
اگرچه داغ بر این خاک عاشقانه نشست،
ولی صدای ایران هنوز در دل من هست.
به نام مردمم، به نام سرزمین من،
قسم به پرچم پاکت، که تا ابد،
من ایرانی‌ام، آریایی ام و عاشقت می‌مانم!🔥


Writer:me...
دیدگاه ها (۰)

(زخم‌های ناگشوده) حالا که مرا نداری، چه کسی پرده‌های غبارگرف...

آموختم که هیچ دارویی ،نمیتواند همچون " اُمید "آدمی را ایستاد...

(به حرمت نام مادر) یه روز به دنیا اومدیم، چشم‌هامونو باز کرد...

من از شب‌ها نمی‌ترسم... از سکوت سنگین بعد از رفتن آدم‌ها، ...

ری اکشن پسرای HP چه جوری خواستگاری می کنند(درخواستی)

کپشن رو کامل بخوانید!!

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط