King or Queen 🖤✨️
King or Queen 🖤✨️
Part 19
اسلاید ۲ لباس داسام برای ساحل
اسلاید ۳ لباس جونگ کوک برای ساحل
اسلاید ۴ لباس کیونگ سو برای ساحل
اسلاید ۵ لباس دخترا برای ساحل
اسلاید ۶ صبحانه ایی که خوردن
( ساعت ۹ صبح موقع صبحانه )
داسام: خب خب برنامه امروزمون چیه؟ قراره کجا بریم؟ ( دهن پر )
ایریس: با دهن پر حرف نزن ( زد تو سر داسام )
مین ها: جئون تو نظری نداری؟؟
یوری: جونگ کوک؟؟
جونگ کوک: چ.چی؟؟
هانول: تو باغ نیستی ها!! شیطون داری به چی فکر میکنی ؟؟ ( مشکوک )
کیونگ سو: دیشب چطور بود؟؟
جونگ کوک: ( اب پرید گلوش ) ه.ها؟؟
کیونگ سو: بازی رو دارم میگم!!
جونگ کوک: اره اره همون
مین ها: ( پیام داد به ایریس: دیشب اتفاقی افتاده؟؟ )
ایریس: ( نه چطور؟ )
مین ها: (ولش کن مهم نیست )
( فلش بک به دیشب )
جونگ کوک ویو
ایششش تقریبا صبح شده و هنوز نتونستم بخوابم اخه لعنتی من چم شدههه بهتره برم یک قرص خواب بخورم اینطوری نمیشه.
اروم از جام بلند شدم برم قرص بخورم که چشمم به ایریس افتاد روی کاناپه غرق در خوابه رفتم سمتش و پتویی که دستم بود زو روش انداختو مه یک وقت سرما نخوره موهاش توی صورتش بود ناخواسته دستم رو سمت صورتش بردم و نوازش کردم تکون ریزی خورد که به خودم اومدم ازش دور شدم کارهام رو کردم و خوابیدم
( فلش بک به زمان حال )
داسام: خب خب همه اماده اید؟؟
هانول: بله ناخدااااا
یوری: پیش به سوی ساحلللل ( ذوغ )
کیونگ سو: گروه بندی چی؟؟
مین ها: من انجام دادم!!
جونگ کوک: افرین عالیه
مین ها: گروه ها از این قراره که من و هانول و کیونگ سو ، داسام و یوری ، جونگ کوک و ایریس درضمن اعتراض وارد نیست حالا برید سوار شید راه بیوفتیم همین الان هم از برنامه عقبیم.
( ساعت ۱۰:۳۰ صبح توی راه ساحل )
ایریس: جئون؟؟
جونگ کوک: بله؟؟
ایریس: توی ماشینت اهنگ نداری!؟
جونگ کوک: (خواست ضبط رو روشن که که همزمان ایریس هم اینکارو کرد و دستشون خورد بهم ) ام ببخشید ( سریع ضبط رو زد و نگاهش رو داد به جاده )
( ۱۵ دقیقه بعد )
ایریس: عاااا رسیدیم اینجاست!! همینجا خوبه
جونگ کوک: باشه، خب تمومه
Part 19
اسلاید ۲ لباس داسام برای ساحل
اسلاید ۳ لباس جونگ کوک برای ساحل
اسلاید ۴ لباس کیونگ سو برای ساحل
اسلاید ۵ لباس دخترا برای ساحل
اسلاید ۶ صبحانه ایی که خوردن
( ساعت ۹ صبح موقع صبحانه )
داسام: خب خب برنامه امروزمون چیه؟ قراره کجا بریم؟ ( دهن پر )
ایریس: با دهن پر حرف نزن ( زد تو سر داسام )
مین ها: جئون تو نظری نداری؟؟
یوری: جونگ کوک؟؟
جونگ کوک: چ.چی؟؟
هانول: تو باغ نیستی ها!! شیطون داری به چی فکر میکنی ؟؟ ( مشکوک )
کیونگ سو: دیشب چطور بود؟؟
جونگ کوک: ( اب پرید گلوش ) ه.ها؟؟
کیونگ سو: بازی رو دارم میگم!!
جونگ کوک: اره اره همون
مین ها: ( پیام داد به ایریس: دیشب اتفاقی افتاده؟؟ )
ایریس: ( نه چطور؟ )
مین ها: (ولش کن مهم نیست )
( فلش بک به دیشب )
جونگ کوک ویو
ایششش تقریبا صبح شده و هنوز نتونستم بخوابم اخه لعنتی من چم شدههه بهتره برم یک قرص خواب بخورم اینطوری نمیشه.
اروم از جام بلند شدم برم قرص بخورم که چشمم به ایریس افتاد روی کاناپه غرق در خوابه رفتم سمتش و پتویی که دستم بود زو روش انداختو مه یک وقت سرما نخوره موهاش توی صورتش بود ناخواسته دستم رو سمت صورتش بردم و نوازش کردم تکون ریزی خورد که به خودم اومدم ازش دور شدم کارهام رو کردم و خوابیدم
( فلش بک به زمان حال )
داسام: خب خب همه اماده اید؟؟
هانول: بله ناخدااااا
یوری: پیش به سوی ساحلللل ( ذوغ )
کیونگ سو: گروه بندی چی؟؟
مین ها: من انجام دادم!!
جونگ کوک: افرین عالیه
مین ها: گروه ها از این قراره که من و هانول و کیونگ سو ، داسام و یوری ، جونگ کوک و ایریس درضمن اعتراض وارد نیست حالا برید سوار شید راه بیوفتیم همین الان هم از برنامه عقبیم.
( ساعت ۱۰:۳۰ صبح توی راه ساحل )
ایریس: جئون؟؟
جونگ کوک: بله؟؟
ایریس: توی ماشینت اهنگ نداری!؟
جونگ کوک: (خواست ضبط رو روشن که که همزمان ایریس هم اینکارو کرد و دستشون خورد بهم ) ام ببخشید ( سریع ضبط رو زد و نگاهش رو داد به جاده )
( ۱۵ دقیقه بعد )
ایریس: عاااا رسیدیم اینجاست!! همینجا خوبه
جونگ کوک: باشه، خب تمومه
۶.۳k
۱۹ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.