King or Queen 🖤✨️
King or Queen 🖤✨️
Part 17
اسلاید ۲ و ۳ غذا هایی که مین ها و ایریس درست کردن برای شام
هانول: کیونگگگگگگگ سوووووووو ( جیغ )
داسام: یا مسیح
کیونگ سو: خب مثل اینکه قراره با شکم گرسنه بمیرم ( لبخند ملیح )
یوری: چه غلطی کر.... واییی ترسیدم
کیونگ سو: ای اییی اخخ موهامممم ای ولکن جون ننت ولم کن وحشییی ( دردمند ، تلاش برای خلاص شدن از دست هانول )
جونگ کوک: یااا ولش کن کشتیش ( تلاش برای نخندیدن )
ایریس: اروم باشید بابا تقصیر من بود
کیونگ سو و هانول: چیییی ( داد )
مین ها: جالب شد
ایریس: پنجره رو من باز گذاشتم گربه اومده داخل اتاق حواسم نبود
جونگ کوک: ( بمممم اگه دستم بهت برسه مگه نگفتم خودتو نشون نده ) ام راستش......
هانول: صدای چی بود؟؟
جونگ کوک: صدای جیغ بود از داخل حیاط میاد
ایریس: چخبرهههه
یوری: کمکککک این سگه حمله کرده به داساااام ( بغض ، گریه )
جونگ کوک: نه نههه بم بممم ( داد )ولش کن
مین ها: بم؟؟
هانول: سگ توعه جونگ کوک؟؟
کیونگ سو: رفیق باید بهمون می گفتی
جونگ کوک: تا دیشب خودمم نمی دونستم بم اینجاست ( لعنتی مامان این چکاری بود ) متاسفم خودم درستش می کنم
داسام: عیبی نداره هیونگ ولی خدایی مرگ رو جلو چشام دیدم سگت خیلی وحشیه
ایریس: خدارو شکر چیزیت نشد بیاید بریم داخل شام بخوریم
داسام: بعدشم جرعت و حقیقت بازی کنیم
مین ها و یوری: ارههههه عالیه
جونگ کوک: خوبه بریم.
( ساعت ۱۰ شب موقع شام )
کیونگ سو: به به عجب بویی میاددد دلم ضعف رفت از گرسنگی
یوری: ظاهرش بد نیس
ایریس: نمی خوای نخور
جونگ کوک: مزه اش عالیه
هانول: هعییی جئون تنها تنها؟؟
داسام: تک خوری نکنننن
هانول: واییی خیلی خوشمزه استتت
( ساعت ۱۱شب بعد از شام )
جونگ کوک: خب کی شروع می کنه؟؟
داسام و هانول: منننن
ایریس: کی بزرگ تره؟
هانول: من
داسام: این بی انصافیهههه
جونگ کوک: مهم نیست ( اگه به بزرگی باشه من از همتون بزرگ ترم ) خب شروع کن
هانول: ( چرخوندن بطری ) افتاد به داسام و ایریس ، بپرس ایریس
ایریس: اخرین باری که گریه گردی کی بود؟
داسام: نامرد ، امشب قبل شام
جونگ کوک: بم تاحالا به کسی حمله نکرده بود نمی دونم چرا اینطور وحشی شده بود
هانول: خب خبببب افتاد به کیونگ سو و مین ها
کیونگ سو: پاشو سی ثانیه برقص
مین ها: تف بهت
هانول: ( چرخوندن بطری ) به به جئون و من
ایریس: خدا بیامرزت جئون
داسام: اخرین بدبختی که از معجون های هانول خورد یک هفته به دلیل مسمومیت بیمارستان بشتری شد
جونگ کوک: ( با چشم های گرد اب دهنش رو قورت میده )
هانول: بسه بسه شلوغ نکنید ، خب جونگ کوک بخورش عزیزم ( لبخند )
جونگ کوک: ا.این چرا شبیه اسهاله رنگش ( شکه )
یوری: ( سرخ شدن از خنده )
داسام: جوون بودی هیونگ
Part 17
اسلاید ۲ و ۳ غذا هایی که مین ها و ایریس درست کردن برای شام
هانول: کیونگگگگگگگ سوووووووو ( جیغ )
داسام: یا مسیح
کیونگ سو: خب مثل اینکه قراره با شکم گرسنه بمیرم ( لبخند ملیح )
یوری: چه غلطی کر.... واییی ترسیدم
کیونگ سو: ای اییی اخخ موهامممم ای ولکن جون ننت ولم کن وحشییی ( دردمند ، تلاش برای خلاص شدن از دست هانول )
جونگ کوک: یااا ولش کن کشتیش ( تلاش برای نخندیدن )
ایریس: اروم باشید بابا تقصیر من بود
کیونگ سو و هانول: چیییی ( داد )
مین ها: جالب شد
ایریس: پنجره رو من باز گذاشتم گربه اومده داخل اتاق حواسم نبود
جونگ کوک: ( بمممم اگه دستم بهت برسه مگه نگفتم خودتو نشون نده ) ام راستش......
هانول: صدای چی بود؟؟
جونگ کوک: صدای جیغ بود از داخل حیاط میاد
ایریس: چخبرهههه
یوری: کمکککک این سگه حمله کرده به داساااام ( بغض ، گریه )
جونگ کوک: نه نههه بم بممم ( داد )ولش کن
مین ها: بم؟؟
هانول: سگ توعه جونگ کوک؟؟
کیونگ سو: رفیق باید بهمون می گفتی
جونگ کوک: تا دیشب خودمم نمی دونستم بم اینجاست ( لعنتی مامان این چکاری بود ) متاسفم خودم درستش می کنم
داسام: عیبی نداره هیونگ ولی خدایی مرگ رو جلو چشام دیدم سگت خیلی وحشیه
ایریس: خدارو شکر چیزیت نشد بیاید بریم داخل شام بخوریم
داسام: بعدشم جرعت و حقیقت بازی کنیم
مین ها و یوری: ارههههه عالیه
جونگ کوک: خوبه بریم.
( ساعت ۱۰ شب موقع شام )
کیونگ سو: به به عجب بویی میاددد دلم ضعف رفت از گرسنگی
یوری: ظاهرش بد نیس
ایریس: نمی خوای نخور
جونگ کوک: مزه اش عالیه
هانول: هعییی جئون تنها تنها؟؟
داسام: تک خوری نکنننن
هانول: واییی خیلی خوشمزه استتت
( ساعت ۱۱شب بعد از شام )
جونگ کوک: خب کی شروع می کنه؟؟
داسام و هانول: منننن
ایریس: کی بزرگ تره؟
هانول: من
داسام: این بی انصافیهههه
جونگ کوک: مهم نیست ( اگه به بزرگی باشه من از همتون بزرگ ترم ) خب شروع کن
هانول: ( چرخوندن بطری ) افتاد به داسام و ایریس ، بپرس ایریس
ایریس: اخرین باری که گریه گردی کی بود؟
داسام: نامرد ، امشب قبل شام
جونگ کوک: بم تاحالا به کسی حمله نکرده بود نمی دونم چرا اینطور وحشی شده بود
هانول: خب خبببب افتاد به کیونگ سو و مین ها
کیونگ سو: پاشو سی ثانیه برقص
مین ها: تف بهت
هانول: ( چرخوندن بطری ) به به جئون و من
ایریس: خدا بیامرزت جئون
داسام: اخرین بدبختی که از معجون های هانول خورد یک هفته به دلیل مسمومیت بیمارستان بشتری شد
جونگ کوک: ( با چشم های گرد اب دهنش رو قورت میده )
هانول: بسه بسه شلوغ نکنید ، خب جونگ کوک بخورش عزیزم ( لبخند )
جونگ کوک: ا.این چرا شبیه اسهاله رنگش ( شکه )
یوری: ( سرخ شدن از خنده )
داسام: جوون بودی هیونگ
۷.۰k
۱۸ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.