یک/ شبا وقتی من و دل تنهای تنها میمونیم، تو کجایی پس...
یک/ شبا وقتی من و دل تنهای تنها میمونیم، تو کجایی پس...
دو/ بوی تنش، بوی تنش، بوی تنش. خاطره قدیمی که کهنه شده اما فراموش نمی شود...
سه/ قرص قرمز شب، قرص سبز صبح. جابجا بخوری روزها میخوابی و شبها تا خود صبح با چشمهای باز کابوس می بینی...
چهار/ در انتهای نورها، برادر جان، آدم ساده، باور کن که در نهایت تنها تویی و تاریکی...
پنج/ مرا هزار امید است و هر هزار،.... به باد...
شش/ قرمزته، قرمز مث لباش اون شب که می خندید از ته دل...
هفت/ می دانی که، آواربرداری را همین حالا که شروع کنی، دو قرن دیگر به منِ من میرسی...
هشت/ مجتبی محرمی، علی کریمی. اهمیت یاغی بودن. اهمیت گور پدر قواعد دنیا...
نه/ بچه که بودیم، زور پدر مادرامون به همه مشکلات ما می رسید...
ده/ معین میگه: خوکرده قفس را، میل رها شدن نیست. من میگم خوکرده تنهایی از اون هم بدبخت تره...
یازده/ لامصب من دیگه صداتو یادم نمیاد. یه چیزی بگو، مهم نیست چی، هرچی...
دوازده/ من کودک توئم، که دلتنگ و خسته ام، آغوش تو کجاست، آرامش عزیز...
سیزده/ مثل اشکی که بیفتد از چشم تو، بی سرزمین مانده ام. بفهم ...
چهارده/ تو چرا دلت برای من تنگ نمیشه...
پانزده/ بوی بارون و تن تو...
شانزده / هنوز هم احمقانه دوستت دارم ...
دو/ بوی تنش، بوی تنش، بوی تنش. خاطره قدیمی که کهنه شده اما فراموش نمی شود...
سه/ قرص قرمز شب، قرص سبز صبح. جابجا بخوری روزها میخوابی و شبها تا خود صبح با چشمهای باز کابوس می بینی...
چهار/ در انتهای نورها، برادر جان، آدم ساده، باور کن که در نهایت تنها تویی و تاریکی...
پنج/ مرا هزار امید است و هر هزار،.... به باد...
شش/ قرمزته، قرمز مث لباش اون شب که می خندید از ته دل...
هفت/ می دانی که، آواربرداری را همین حالا که شروع کنی، دو قرن دیگر به منِ من میرسی...
هشت/ مجتبی محرمی، علی کریمی. اهمیت یاغی بودن. اهمیت گور پدر قواعد دنیا...
نه/ بچه که بودیم، زور پدر مادرامون به همه مشکلات ما می رسید...
ده/ معین میگه: خوکرده قفس را، میل رها شدن نیست. من میگم خوکرده تنهایی از اون هم بدبخت تره...
یازده/ لامصب من دیگه صداتو یادم نمیاد. یه چیزی بگو، مهم نیست چی، هرچی...
دوازده/ من کودک توئم، که دلتنگ و خسته ام، آغوش تو کجاست، آرامش عزیز...
سیزده/ مثل اشکی که بیفتد از چشم تو، بی سرزمین مانده ام. بفهم ...
چهارده/ تو چرا دلت برای من تنگ نمیشه...
پانزده/ بوی بارون و تن تو...
شانزده / هنوز هم احمقانه دوستت دارم ...
۱۲.۷k
۰۴ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.