Part 46
Part 46
سریع قبل از اینکه تهیونگ بیدار بشه لباسامو با یه پد ورداشتم رفتم تو حموم
یه دوش گرفتم بعد لباس پوشیدم و اومدم بیرون
دیدم تهیونگ نیست
تهیونگ: بیدار شدم که دیدم ات نیست کنارم که صدای آب اومد حتما رفته حموم منم رفتم پایین شروع کردم به درست کردن صبحانه
ات: رفتم پایین که دیدم تهیونگ دارم پنکیک درست میکنه رفتم از پشت بغلش کردم
ات :سللللاممممم( با صدای بچگونه )
تهیونگ: داشتم پنکیک درست میکردم که ات اومد از پشت بغلم کرد برگشتم سمتش کمرشو گرفت و لبام رو گذاشتم رو لباش
تهیونگ: صبح بخیر عشقم
ات: ☺️☺️
تهیونگ :برو بشین تا پنکیک ها رو بیارم
ات: هورااا پنکیک
بعد از اینکه صبحانمونو خوردیم گوشیه تهیونگ زنگ خورد
تهیونگ: چییییی باشه حالا میام
ات: چیشده
تهیونگ: یه کار برام پیش اومده سریع میرم و میام
(ویو ات )
رفت کاراشو کرد عطر تلخشو زد اومد
تهیونگ: بیبی مراقب باش خدافظ( یه بوسه روی لبای ات کاشت و رفت )
ات: خدافظ
بعد از اینکه تهیونگ رفت ظرفارو جم کردم و شستم بعد از چند دقیقه یه دل درد شدید اومد سراغم
ات :اییییی دلم کیسه ی آب گرمو ورداشتم رفتم رو مبل خوابیدم و کیسه ی آب گرمو گذاشتم رو دلم
دلم خیلی درد میکرد حتا نمیتونستم پاشم عرق کرده بودم از شدت درد
(۱و نیم ساعت بعد )
(تهیونگ)
کارم تموم شد رفتم خونه هرچی در زدم کسی جواب نداد نگران شدم کلید در آوردم و در واز کردم رفتم تو دیدم ات رو مبله با کیسه ی آب گرم عرق کرده بود
تهیونگ: اتتت خوبییی
ات :اییی دلم درد میکنههه
سریع قبل از اینکه تهیونگ بیدار بشه لباسامو با یه پد ورداشتم رفتم تو حموم
یه دوش گرفتم بعد لباس پوشیدم و اومدم بیرون
دیدم تهیونگ نیست
تهیونگ: بیدار شدم که دیدم ات نیست کنارم که صدای آب اومد حتما رفته حموم منم رفتم پایین شروع کردم به درست کردن صبحانه
ات: رفتم پایین که دیدم تهیونگ دارم پنکیک درست میکنه رفتم از پشت بغلش کردم
ات :سللللاممممم( با صدای بچگونه )
تهیونگ: داشتم پنکیک درست میکردم که ات اومد از پشت بغلم کرد برگشتم سمتش کمرشو گرفت و لبام رو گذاشتم رو لباش
تهیونگ: صبح بخیر عشقم
ات: ☺️☺️
تهیونگ :برو بشین تا پنکیک ها رو بیارم
ات: هورااا پنکیک
بعد از اینکه صبحانمونو خوردیم گوشیه تهیونگ زنگ خورد
تهیونگ: چییییی باشه حالا میام
ات: چیشده
تهیونگ: یه کار برام پیش اومده سریع میرم و میام
(ویو ات )
رفت کاراشو کرد عطر تلخشو زد اومد
تهیونگ: بیبی مراقب باش خدافظ( یه بوسه روی لبای ات کاشت و رفت )
ات: خدافظ
بعد از اینکه تهیونگ رفت ظرفارو جم کردم و شستم بعد از چند دقیقه یه دل درد شدید اومد سراغم
ات :اییییی دلم کیسه ی آب گرمو ورداشتم رفتم رو مبل خوابیدم و کیسه ی آب گرمو گذاشتم رو دلم
دلم خیلی درد میکرد حتا نمیتونستم پاشم عرق کرده بودم از شدت درد
(۱و نیم ساعت بعد )
(تهیونگ)
کارم تموم شد رفتم خونه هرچی در زدم کسی جواب نداد نگران شدم کلید در آوردم و در واز کردم رفتم تو دیدم ات رو مبله با کیسه ی آب گرم عرق کرده بود
تهیونگ: اتتت خوبییی
ات :اییی دلم درد میکنههه
۳۲.۱k
۳۰ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.