مرا آتش بزن، من مرگ آتشبار می خواهم
مرا آتش بزن، من مرگ آتشبار می خواهم
به چشمانم کمی هم مرهمی از خار می خواهم
پریشانم، حتی بدتر از موی پریشانت
که حتی شانه ای بر موی خود از یار می خواهم
دلم تنگ است، دلتنگم، آیا هیچ می فهمی؟
به جای خالی ات، معشوقه نه، غمخوار می خواهم
نفس با سرفه می آید که من هوشیارتر باشم
ولی من مست و لایعقل، فقط سیگار میخواهم
کجا پنهان شدی در من که از من هیچ باقی نیست!
بمان، زجرم بده، از دست تو آزار می خواهم
مرا دلخوش به این باران که میبارد نکن هرگز
که جای رد باران، گریه ی بسیار می خواهم
به چشمانم کمی هم مرهمی از خار می خواهم
پریشانم، حتی بدتر از موی پریشانت
که حتی شانه ای بر موی خود از یار می خواهم
دلم تنگ است، دلتنگم، آیا هیچ می فهمی؟
به جای خالی ات، معشوقه نه، غمخوار می خواهم
نفس با سرفه می آید که من هوشیارتر باشم
ولی من مست و لایعقل، فقط سیگار میخواهم
کجا پنهان شدی در من که از من هیچ باقی نیست!
بمان، زجرم بده، از دست تو آزار می خواهم
مرا دلخوش به این باران که میبارد نکن هرگز
که جای رد باران، گریه ی بسیار می خواهم
۵.۲k
۱۷ مرداد ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.