از اینکه عاشق منی حس غرور می کنم
از اینکه عاشق منی حس غرور می کنم
ز تنگنای بی کسی ساده عبور می کنم
به موعد قرارمان به وعده گاه عاشقی
کتاب شعر عشق را با تو مرور می کنم
ز بوسه های آتشین میان جمع آشنا
حذر نمی کنی و من شرم حضور می کنم
وفور بخل وحرص و کین چو بر رهت کمین کند
سپند دل بر آتشت ز چشم شور می کنم
بس که لطیف و نازکی، ز ترس اینکه نشکنی
درد عذاب و غصّه را،من از تو دور می کنم
به جنگ درد می روم بدون نیزه و سپر
هر چه که غیر عشق شد زنده به گور می کنم
دلی که نازک است و با تلنگری خورد ترَک
برای غصّه های تو سنگ صبور می کنم
به خدمتت ز جان و دل همیشه حاضرم ببین
اگر چه نقصْ دیده ای، مگو قصور می کنم
سرشک داغ دیده را روان به دشت گونه ها
درآسمان عاشقی پر از ظهور می کنم
ز تنگنای بی کسی ساده عبور می کنم
به موعد قرارمان به وعده گاه عاشقی
کتاب شعر عشق را با تو مرور می کنم
ز بوسه های آتشین میان جمع آشنا
حذر نمی کنی و من شرم حضور می کنم
وفور بخل وحرص و کین چو بر رهت کمین کند
سپند دل بر آتشت ز چشم شور می کنم
بس که لطیف و نازکی، ز ترس اینکه نشکنی
درد عذاب و غصّه را،من از تو دور می کنم
به جنگ درد می روم بدون نیزه و سپر
هر چه که غیر عشق شد زنده به گور می کنم
دلی که نازک است و با تلنگری خورد ترَک
برای غصّه های تو سنگ صبور می کنم
به خدمتت ز جان و دل همیشه حاضرم ببین
اگر چه نقصْ دیده ای، مگو قصور می کنم
سرشک داغ دیده را روان به دشت گونه ها
درآسمان عاشقی پر از ظهور می کنم
۶.۶k
۱۷ مرداد ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.