عشق بد پارت 22

که یهو دستمو گرفت و کشید سمت خودش منم هی به جونگکوک میگفتم وام کنه اما کو گوش شنوا

+جونگکوک ...ولم کن...جونگکوک
_...

جونگکوک منو گذاشت داخل ماشین خودش هم سوار شد و رفتیم سمت جنگل توی راه بودیم که گفتم

+مگه بهت نمیگفتم ولم کن(عصبی)
_(پوزخند)تازه پیدات کردم کجا میزاری میری هااااا(داد)
+اوفففف...حالا داریم کجا میریم
_خونه باغ
+چی؟
_گفتم خونه باغ
+...


ویو ات
بعد از این حرفش دیگه حرفی نزدم و سرمو به شیشه ی ماشین تکیه دادم
(چند دقیقه بعد)

بعد از چند دقیقه رسیدیم خونه باغ پیاده شدم و چشمم به خونه افتاد

+واو دوباره خونه خوشگل خب چه کنیم اون مافیای(تو دلش)
_ات.. بریم
+ها...ا..آره

رفتیم داخل حتی داخلش هم زیبا بود که یهو جونگکوک دستمو گرفت و کشید سمت خودش و منو چسبوند به دیوار و گفت

_دیدی بهت گفتم حتی توی سوراخ موش هم باشی پیدات میکنم
+....
_حالا تو بگو
+چ...چی..چیو؟
_اینکه چرا ولم کردی
+خودت...که خوب..می‌دونی ...تو مافیای
_خب که چی ...ببین من به تو آسیب نمی‌زنم باور کن مافیا ها به کسی که دوستشون دارن صدمه نمی‌زنم
+ولی مافیا ها بی رحمن حتی به بچه ی پنج ساله هم رحم نمیکنن
_ولی من اینطوری نیستم

بعد از این حرف بوسه ای به لب ات زد (عوقق😂)


_حالا وارد عمل بشیم
+منظورت چیه
_خودت خوب منظورمو می‌دونی
_اما قبلش بگو منو بخشیدی
+اممممم......آره بخشیدمت(خنده)
_(خنده)
_حالا بریم
+اوفففف من حال ندارم
_ولی ددی ددی کردناتو می‌شنوم
+....(ترسیده)

که یهو...








خماری





شرایط
7لایک
7کامنت
••••••|••••••
دیدگاه ها (۱۲)

عشق بد پارت 24

عشق بد پارت 25

عشق بد پارت 21

عشق بد پارت 20

عشق رمانتیک من ❤😎پارت ۲۷که یهو گوشی و قاپید و گفتتهیونگ: منو...

ارباب مرگبار من پارت ۴(بچه ها از این به بعد بجای میسو میگم ا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط