رمان
#رمان
#دختر_خوش_شانس
#BTS
#part:46(اخر)
*ویو ستی*
نمیدونستم چخبره اما حدس میزدم کار سارا باشه،سارا و اینهمه رمانتیک بازی؟نه بابا
ولی میدونم کار توئه سارا به هرحال ممنونم،من نمیتونن این فرصت رو از دست بدم بهتره همینجا همه چی رو بگم
ستی:جین
جین:بله
ستی:لطفا تعجب نکن و به چشام نگاه کن و خوب بهم گوش کن
وقتی طرفدار بی تی اس شدم اولین کسی که کاراش منو جذب خودش کرد تو بودی،من همیشه از اون دسته آدما بودم که زود جذب نمیشن یا اصلا جذب نمیشن اما وقتی تو رو دیدم واقعا عاشق چشمای خوشکلت شدم و چندین سال این عشق ادامه پیدا کرده بود و این عشق فقط عشق یه فن به ایدلشه همین اصلا طور دیگه تصور نمیکردم اما..اما وقتی تو رو از نزدیک دیدم قلبم ی جور دیگه تپید فک میکردم چون ایدل مورد علاقمو از نزدیک دیدم اما وقتی بیشتر باهات زندگی کردم فهمیدم نه ی چیز دیگس واسه همین رفتم به سارا گفتم و اونم تایید کرد که..که...من...
جین:ادامه بده
همونطور که به چشماش زل زده بودم گفتم:عاشقتم،نمیدونم کی و چطور و چرا،من تو این چند سالی که به طرفدارت بودم و شناختمت اصلا قصد عاشق شدنت رو نداشتم اما الان واقعا اینطور شد و من نمیدونم چیکار کنم
و جین در کمال ناباوری صورتمو با دستاش قالب کرد و پیشونیم بوسید و به چشمام نگاه کرد و گفت:لازم نیست کاری کنی،منم عاشقتم جوجه کوچولو ی من
هم میخواستم از خوشحالی بال دربیارم و پرواز کنم هم خیلی زیاد تعجب کرده بودم الان...الان جین بهم اعتراف کرد؟پبشونیمو بوسید؟دارم خواب میبینم؟قلبم احساس میکنم میخواد بکَنه میخواد بره تو اسمونا خدایا واقعا این واقعنیه؟
جین با خوشحالی و لبخند دندون نمایی که دلم براش ضعف رفت نگاهم میکرد و من متعجب نگاهش میکردم
که یهو سارا و اعضا از پشت هر میزی بیرون اومدن و جیهوپ بمب شادی رو رو سرمون ترکوند و سارا همراه کیک اومد و تهیونگ و بقیه اعضا به همراه فشفشه اومدن پیشمون
جیمین:عشقتون مبارک جوجه عاشقا
جیهوپ:مبارک مبارک عشقتون مبارک
نامجون:به به چه عشقی عشق جدید داریم مبارکه
شوگا:عروسی کیه!؟
جونگکوک:رابطتون مبارک کفترای عاشق
تهیونگ و سارا باهم:رابطه ی جوجه عاشقا مبارک
من و جین تشکری کردیم و خندیدیم
ستی:شوگا خیلی تند رفتی
جین:به نظرم دیره
ستی:جیییین تازه روز اوله
جین:باشه
جونگکوک:بلاخره جین قبل از اینکه پیر بشه داره ازدواج میکنه
جین:یاااااااا جونگکوک
سارا اومد منو بغل کرد و گونمو بوسید و بهت تبریک گفت و دم گوشم گفت:یالا دیگه خیالت رو راحت کن به عشقت رسیدی
لبخندی زدم و ازم جدا شد بعدش جشن گرفتیم و کلی حرف و خنده و....
(یک هفته بعد)
عاقد:آقای کیم سوکجین خانم ستی رو به عنوان همسری برای ادامه زندگیتون در خوبی ها و بدی قبول میکنید؟
جین:بله
عاقد:خانم ستی آقای کیم سوکجین رو به عنوان همسری برای ادمه زندگیتون در خوبی ها و بدی قبول میکنید
ستی:بله
عاقد:شما را زن و شوهر رسمی اعلام میکنم
همه دست زدن و جیغ و هورا به پا کردن جین پیشونی و گونمو بوسید و بغلم کرد و دم گوشم با صدای قشنگش گفت:دوست دارم جوجه کوچولوم
من:دوست دارم قشنگم
اهنگ پلی شد و همه اومدن وسط و شروع کردیم رقصیدن
راوی:زندگی همه به خوبی ادامه پیدا کرد و جین زنشو معرفی کرد و همه میدونن جه جین و ستی زن و شوهرن و سارا برا همیشه مدیر برنامه اعضا میمونه و همشون تابستونشون رو در جاهایی مثل شهر بازی جزیره ججو و.... سپری کردن و برا همیشه شاد موندن
پایان
The end😊💕
#دختر_خوش_شانس
#BTS
#part:46(اخر)
*ویو ستی*
نمیدونستم چخبره اما حدس میزدم کار سارا باشه،سارا و اینهمه رمانتیک بازی؟نه بابا
ولی میدونم کار توئه سارا به هرحال ممنونم،من نمیتونن این فرصت رو از دست بدم بهتره همینجا همه چی رو بگم
ستی:جین
جین:بله
ستی:لطفا تعجب نکن و به چشام نگاه کن و خوب بهم گوش کن
وقتی طرفدار بی تی اس شدم اولین کسی که کاراش منو جذب خودش کرد تو بودی،من همیشه از اون دسته آدما بودم که زود جذب نمیشن یا اصلا جذب نمیشن اما وقتی تو رو دیدم واقعا عاشق چشمای خوشکلت شدم و چندین سال این عشق ادامه پیدا کرده بود و این عشق فقط عشق یه فن به ایدلشه همین اصلا طور دیگه تصور نمیکردم اما..اما وقتی تو رو از نزدیک دیدم قلبم ی جور دیگه تپید فک میکردم چون ایدل مورد علاقمو از نزدیک دیدم اما وقتی بیشتر باهات زندگی کردم فهمیدم نه ی چیز دیگس واسه همین رفتم به سارا گفتم و اونم تایید کرد که..که...من...
جین:ادامه بده
همونطور که به چشماش زل زده بودم گفتم:عاشقتم،نمیدونم کی و چطور و چرا،من تو این چند سالی که به طرفدارت بودم و شناختمت اصلا قصد عاشق شدنت رو نداشتم اما الان واقعا اینطور شد و من نمیدونم چیکار کنم
و جین در کمال ناباوری صورتمو با دستاش قالب کرد و پیشونیم بوسید و به چشمام نگاه کرد و گفت:لازم نیست کاری کنی،منم عاشقتم جوجه کوچولو ی من
هم میخواستم از خوشحالی بال دربیارم و پرواز کنم هم خیلی زیاد تعجب کرده بودم الان...الان جین بهم اعتراف کرد؟پبشونیمو بوسید؟دارم خواب میبینم؟قلبم احساس میکنم میخواد بکَنه میخواد بره تو اسمونا خدایا واقعا این واقعنیه؟
جین با خوشحالی و لبخند دندون نمایی که دلم براش ضعف رفت نگاهم میکرد و من متعجب نگاهش میکردم
که یهو سارا و اعضا از پشت هر میزی بیرون اومدن و جیهوپ بمب شادی رو رو سرمون ترکوند و سارا همراه کیک اومد و تهیونگ و بقیه اعضا به همراه فشفشه اومدن پیشمون
جیمین:عشقتون مبارک جوجه عاشقا
جیهوپ:مبارک مبارک عشقتون مبارک
نامجون:به به چه عشقی عشق جدید داریم مبارکه
شوگا:عروسی کیه!؟
جونگکوک:رابطتون مبارک کفترای عاشق
تهیونگ و سارا باهم:رابطه ی جوجه عاشقا مبارک
من و جین تشکری کردیم و خندیدیم
ستی:شوگا خیلی تند رفتی
جین:به نظرم دیره
ستی:جیییین تازه روز اوله
جین:باشه
جونگکوک:بلاخره جین قبل از اینکه پیر بشه داره ازدواج میکنه
جین:یاااااااا جونگکوک
سارا اومد منو بغل کرد و گونمو بوسید و بهت تبریک گفت و دم گوشم گفت:یالا دیگه خیالت رو راحت کن به عشقت رسیدی
لبخندی زدم و ازم جدا شد بعدش جشن گرفتیم و کلی حرف و خنده و....
(یک هفته بعد)
عاقد:آقای کیم سوکجین خانم ستی رو به عنوان همسری برای ادامه زندگیتون در خوبی ها و بدی قبول میکنید؟
جین:بله
عاقد:خانم ستی آقای کیم سوکجین رو به عنوان همسری برای ادمه زندگیتون در خوبی ها و بدی قبول میکنید
ستی:بله
عاقد:شما را زن و شوهر رسمی اعلام میکنم
همه دست زدن و جیغ و هورا به پا کردن جین پیشونی و گونمو بوسید و بغلم کرد و دم گوشم با صدای قشنگش گفت:دوست دارم جوجه کوچولوم
من:دوست دارم قشنگم
اهنگ پلی شد و همه اومدن وسط و شروع کردیم رقصیدن
راوی:زندگی همه به خوبی ادامه پیدا کرد و جین زنشو معرفی کرد و همه میدونن جه جین و ستی زن و شوهرن و سارا برا همیشه مدیر برنامه اعضا میمونه و همشون تابستونشون رو در جاهایی مثل شهر بازی جزیره ججو و.... سپری کردن و برا همیشه شاد موندن
پایان
The end😊💕
۲۱.۹k
۱۷ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۶۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.