"چند پارتی"
"چند پارتی"
وقتی پلیسه و بهت تجاوز میکنن و....🍃🥀پارت پنجم:////
یون سوک{یونگیاااا میشه سعی کنی امروز یکم زود تر بیای خونه؟!
یونگی{چیزی شده؟! برای یونسنگ اتفاقی افتاده؟ *نگران*
یون سوک{نه نه اتفاقی نیوفتاده...فقط حال یونسنگ زیاد خوب نیست از وقتی بیدار شده همش تو خودشه.
یونگی{اوممم باشه عزیزم مواظب خودتون باشین...خداحافظ.
یون سوک{خداحافظ *لبخند*
یونگی{عصبی دستی به موهام کشیدم اومدم به سمت در برم که با صدای نامجون ایستادم.
نامجون{یونگی این یارو رو به بازداشتگاه بردن سعی میکنم تا قبل از دادگاهش بفهمیم نفر دوم این لیست کی بوده.
یونگی{ممنونم نامجونا
نامجون{اممم میگم به نظرت بهتری نیست بری خونه و کمی با یونسنگ وقت بگذرونی؟...اگر به همین روال پیش بره ممکنه افسرده بشه.
یونگی{خیالم از بابتش راحته یون سوک پیششه...ولی بهشون گفتم امروز زود میرم خونه تا باهم بریم بیرون.
نامجون{خوش بگذره*لبخند*
*57دقیقه بعد*
یونگی{ایش چیکار میکنن یک ساعت خوبه بهونه گفتم آماده باشین دارم میام...همیجور با خودم کلنجار می رفتم تا این که با صدای باز و بسته شدن در با ذوق برگشتم...سلام سلام به جوجه اردک های زشته خودم*خنده*
یون سوک{یونگی کجا میخوایم بریم؟ *خنده*
یونگی{میخوام بریم ولخرجی خرید...مگه نه یونسنگ؟
یونسنگ{اهوم*لبخند مصنوعی*
یونگی{پس بزن بریم.
*مرکز خرید بزرگ سئول*
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
ببینید کی بعد از یه قرن پارت گذاشته😂🤦♀️
راستی عیدتون مبارک فندوقیا🐿️🌿
وقتی پلیسه و بهت تجاوز میکنن و....🍃🥀پارت پنجم:////
یون سوک{یونگیاااا میشه سعی کنی امروز یکم زود تر بیای خونه؟!
یونگی{چیزی شده؟! برای یونسنگ اتفاقی افتاده؟ *نگران*
یون سوک{نه نه اتفاقی نیوفتاده...فقط حال یونسنگ زیاد خوب نیست از وقتی بیدار شده همش تو خودشه.
یونگی{اوممم باشه عزیزم مواظب خودتون باشین...خداحافظ.
یون سوک{خداحافظ *لبخند*
یونگی{عصبی دستی به موهام کشیدم اومدم به سمت در برم که با صدای نامجون ایستادم.
نامجون{یونگی این یارو رو به بازداشتگاه بردن سعی میکنم تا قبل از دادگاهش بفهمیم نفر دوم این لیست کی بوده.
یونگی{ممنونم نامجونا
نامجون{اممم میگم به نظرت بهتری نیست بری خونه و کمی با یونسنگ وقت بگذرونی؟...اگر به همین روال پیش بره ممکنه افسرده بشه.
یونگی{خیالم از بابتش راحته یون سوک پیششه...ولی بهشون گفتم امروز زود میرم خونه تا باهم بریم بیرون.
نامجون{خوش بگذره*لبخند*
*57دقیقه بعد*
یونگی{ایش چیکار میکنن یک ساعت خوبه بهونه گفتم آماده باشین دارم میام...همیجور با خودم کلنجار می رفتم تا این که با صدای باز و بسته شدن در با ذوق برگشتم...سلام سلام به جوجه اردک های زشته خودم*خنده*
یون سوک{یونگی کجا میخوایم بریم؟ *خنده*
یونگی{میخوام بریم ولخرجی خرید...مگه نه یونسنگ؟
یونسنگ{اهوم*لبخند مصنوعی*
یونگی{پس بزن بریم.
*مرکز خرید بزرگ سئول*
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
ببینید کی بعد از یه قرن پارت گذاشته😂🤦♀️
راستی عیدتون مبارک فندوقیا🐿️🌿
۵۲.۹k
۰۵ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.