My daddy Ⓟ⁵⁰
My daddy Ⓟ⁵⁰
ویو ات
داشتم دور اطراف نگا میکردم همه دخترا خودشو می مالیدن به پسرا کیس میرفتم که یه پسر نچسب اومد پیشم
(€نشون میدم )
€:چطوری خوشگله
ات:برو بابا
€:رل داری اگه داری بیخیالشو بیا با من
ات:با دوتا پاهام میام تو دهنتا
€:جون چه خشن
سرمو این ور اون ور تکون دادم که یهو قیافه جیمین دیدم از ترس ریدم تو خودم انگار بابام دیدمت قیافه جیمین واقعا ترسناک شده بود بود از این رو به اون رو شده بود که اون پسره دستمو گرفته بود داشت میکشید
ات:ولم کن اشغال
هو ولم کن
€:بیا ناز نکن
ات:گوه نخور ولم کن
که جیمین میپره رو پسر اینه سگ کتکش میزنه انقد میزنه که هر ان امکان داشت پسره بمیره و اینارو تکرار میکرد بگما وقتی دعوا شد اهنگ تو بار قطع کردن جیمین داشتن از پسره جدا میکردن ات هم هی میگفت بسه کشتیش بعد کلی کتک زدن پسره جیمین دست ات رو انقد محکم میگیره میکشه بیرون بار انگار قرار دستش بشکنه
ات:ایییی اییییی عاححححح جیمین ولم کن التماست میکنم دستم شکست اییییی
جیمین:ببرو صداتو راه بیوفت
ات:اییییی جیمین بزار توضیح بدم من اصلا به اون پسره نچسبیده بودم ایییی ولم کن درد داره
جیمین:قرار بیشتر از این درد بکشی امشب
از حرفش واقعا ترسیدم رسیدیم سمت ماشین پرتم کرد تو ماشین ماشین روشن کرد پاشو گذاشت رو گاز خیلی تند میرفتم می ترسیدم الان تصادف کنیم خواستم بهش بگم اروم برو اما از شدت ترس نمی تونستم بهش چیزی بگم رسیدیم عمارت جیمین دستمو گرفت کشید تو حیاط
جیمین:مینسوککککککککک(عربده)
مینسوک:جانم ارباب
جیمین:گمشو برو ماشین خاموش کن
ات:جیمین عشقم لطفا بزار توضیح بدم من اصلا بار نرفتم به اراده خودم لیا قسمم دارم ایییی جیمین دستمو ول کن
میرن داخل خونه همه نشسته بودن تو حال
+:پسرم چه خبر شده چرا با ات این کارو داری میکنی
دستشو ول کن شکست
جیمین:ماماننننن ساکت شو حق ندارید هیچ هیچ کدومتون بیایین بالا مخصوصا تو بابا و تو مامان چشم نمی بینه مادر پدرمین بهتون رحم نمی کنم بهتر تو کارم دخالت نکنی (عربده)
راه بیوفت (عربده)
ات:ایییی جیمین ولم کن(همه این ای ای که میگفت با گریه میگف) خانم پارک اقای پارک شما یه چیزی بگین
جیمین:خفشو
میرسن تو اتاق ات رو پرت میکنه رو تخت
ات:جیمین التماست میکنم به پات میوفتم بزار توضیح بدم ماجرا چی بود تروخدا(باگریه)
جیمین:خانم پارک باید قبل از اینکه بری بار به اینا فک میکردم
شروع میکنه به در اوردن لباسش
ات:جج... جیمین
خیمه میزنه رو ات میاد نزدیک صورت ات که یهو دهن ات رو بو میکنه
جیمین:یه لحظه تو چرا دهنت بو الکل میده
ات:نمی زاری بهت توضیح بدم تروخدا یه لحظه به حرفا گوش کن بعد هر کاری خواستی بکن
جیمین:میشنوم
ات:ببین لیا قسمم داد بریم بار بعد من اولش خیلی مخالفت میکردم بعد اخر که رفتیم با بازم قسم داد گفت بار مشروب بخوری من از عمد نرفتم اونجا همش بخاطر این بود که جون تو رو قسم داده بود بعد این رفت بایه پسر منم تنهایی نشسته بودم که اون پسره اومد اذیتم کرد بعد منم هرچقد تقلا میکردم زورم بهش نمی رسید که تو نجاتم دادی
جیمین:یعنی لیا مجبورت کرد یعنی اگه لیا نبود نمی رفتی بار. اون پسره بهت دست نمی زد و الکل نمی خوردی چطور لیا رو محو کنم
ات:چ... چی
جیمین:چیه
ات:نمی کشیش که
جیمین:باید فکرامو کنم
ات:جیمین من واقعا نمی خواستم اینطوری شه مجبور شدم لطفا التماست میکنم ببخشید ازم ناراحت نباش
جیمین شروع میکنه به بوشیدن لب. ای ات به طرز وحشیانه می بوشید میکشه بیرون به سمت گردنش میره شروع میکنه یه درآوردن لباسای ات که
ات:جیمین تروخدا این کارو نکن
جیمین:دیگه دیره بیبی
لباساشو در میاره فقط یه شو. رت تنه ات اس
ات:جیمین تروخدا دخترنگیمو از نگیر هنوز سنی ندارم دلت به رحم بیاد باهام کاری نداشته باش
جیمین:اوففف فقط به خاطر اینکه عاشقتم انجامش نمی دونم دلم نمیاد گریه هاتو ببینم البته بگما به یه شرطی
ات:چی
جیمین:میری حموم منم میام جاهایی که پسره بهت دست زده رو کامل میشوریم
ات:باشه
ات ل. خت میشه میره تو حموم جیمین میره بدن ات رو خیش میکنه بعد لیفو بر میداره شامپو بدن میزنه بهش جاهایی که پسره بهش دست زده رو مثل چی میسابه
بعد از حموم میاد بیرون موهاشو خشک میکنه یکی از لباسای جیمین میپوشه میخوابن
(این اتاقی که جیمین ات بودن یه اتاق معمولیه که یه حموم داخل اتاق دارن تنها اتاق خیلیی بزرگ عمارت اتاق مشترک یونا جیمین که بعد عروسی ات جیمین اون اتاق میشه مال ات جیمین)...
شرط پارت بعد:
23لایک25کامنت⟬⟭
ویو ات
داشتم دور اطراف نگا میکردم همه دخترا خودشو می مالیدن به پسرا کیس میرفتم که یه پسر نچسب اومد پیشم
(€نشون میدم )
€:چطوری خوشگله
ات:برو بابا
€:رل داری اگه داری بیخیالشو بیا با من
ات:با دوتا پاهام میام تو دهنتا
€:جون چه خشن
سرمو این ور اون ور تکون دادم که یهو قیافه جیمین دیدم از ترس ریدم تو خودم انگار بابام دیدمت قیافه جیمین واقعا ترسناک شده بود بود از این رو به اون رو شده بود که اون پسره دستمو گرفته بود داشت میکشید
ات:ولم کن اشغال
هو ولم کن
€:بیا ناز نکن
ات:گوه نخور ولم کن
که جیمین میپره رو پسر اینه سگ کتکش میزنه انقد میزنه که هر ان امکان داشت پسره بمیره و اینارو تکرار میکرد بگما وقتی دعوا شد اهنگ تو بار قطع کردن جیمین داشتن از پسره جدا میکردن ات هم هی میگفت بسه کشتیش بعد کلی کتک زدن پسره جیمین دست ات رو انقد محکم میگیره میکشه بیرون بار انگار قرار دستش بشکنه
ات:ایییی اییییی عاححححح جیمین ولم کن التماست میکنم دستم شکست اییییی
جیمین:ببرو صداتو راه بیوفت
ات:اییییی جیمین بزار توضیح بدم من اصلا به اون پسره نچسبیده بودم ایییی ولم کن درد داره
جیمین:قرار بیشتر از این درد بکشی امشب
از حرفش واقعا ترسیدم رسیدیم سمت ماشین پرتم کرد تو ماشین ماشین روشن کرد پاشو گذاشت رو گاز خیلی تند میرفتم می ترسیدم الان تصادف کنیم خواستم بهش بگم اروم برو اما از شدت ترس نمی تونستم بهش چیزی بگم رسیدیم عمارت جیمین دستمو گرفت کشید تو حیاط
جیمین:مینسوککککککککک(عربده)
مینسوک:جانم ارباب
جیمین:گمشو برو ماشین خاموش کن
ات:جیمین عشقم لطفا بزار توضیح بدم من اصلا بار نرفتم به اراده خودم لیا قسمم دارم ایییی جیمین دستمو ول کن
میرن داخل خونه همه نشسته بودن تو حال
+:پسرم چه خبر شده چرا با ات این کارو داری میکنی
دستشو ول کن شکست
جیمین:ماماننننن ساکت شو حق ندارید هیچ هیچ کدومتون بیایین بالا مخصوصا تو بابا و تو مامان چشم نمی بینه مادر پدرمین بهتون رحم نمی کنم بهتر تو کارم دخالت نکنی (عربده)
راه بیوفت (عربده)
ات:ایییی جیمین ولم کن(همه این ای ای که میگفت با گریه میگف) خانم پارک اقای پارک شما یه چیزی بگین
جیمین:خفشو
میرسن تو اتاق ات رو پرت میکنه رو تخت
ات:جیمین التماست میکنم به پات میوفتم بزار توضیح بدم ماجرا چی بود تروخدا(باگریه)
جیمین:خانم پارک باید قبل از اینکه بری بار به اینا فک میکردم
شروع میکنه به در اوردن لباسش
ات:جج... جیمین
خیمه میزنه رو ات میاد نزدیک صورت ات که یهو دهن ات رو بو میکنه
جیمین:یه لحظه تو چرا دهنت بو الکل میده
ات:نمی زاری بهت توضیح بدم تروخدا یه لحظه به حرفا گوش کن بعد هر کاری خواستی بکن
جیمین:میشنوم
ات:ببین لیا قسمم داد بریم بار بعد من اولش خیلی مخالفت میکردم بعد اخر که رفتیم با بازم قسم داد گفت بار مشروب بخوری من از عمد نرفتم اونجا همش بخاطر این بود که جون تو رو قسم داده بود بعد این رفت بایه پسر منم تنهایی نشسته بودم که اون پسره اومد اذیتم کرد بعد منم هرچقد تقلا میکردم زورم بهش نمی رسید که تو نجاتم دادی
جیمین:یعنی لیا مجبورت کرد یعنی اگه لیا نبود نمی رفتی بار. اون پسره بهت دست نمی زد و الکل نمی خوردی چطور لیا رو محو کنم
ات:چ... چی
جیمین:چیه
ات:نمی کشیش که
جیمین:باید فکرامو کنم
ات:جیمین من واقعا نمی خواستم اینطوری شه مجبور شدم لطفا التماست میکنم ببخشید ازم ناراحت نباش
جیمین شروع میکنه به بوشیدن لب. ای ات به طرز وحشیانه می بوشید میکشه بیرون به سمت گردنش میره شروع میکنه یه درآوردن لباسای ات که
ات:جیمین تروخدا این کارو نکن
جیمین:دیگه دیره بیبی
لباساشو در میاره فقط یه شو. رت تنه ات اس
ات:جیمین تروخدا دخترنگیمو از نگیر هنوز سنی ندارم دلت به رحم بیاد باهام کاری نداشته باش
جیمین:اوففف فقط به خاطر اینکه عاشقتم انجامش نمی دونم دلم نمیاد گریه هاتو ببینم البته بگما به یه شرطی
ات:چی
جیمین:میری حموم منم میام جاهایی که پسره بهت دست زده رو کامل میشوریم
ات:باشه
ات ل. خت میشه میره تو حموم جیمین میره بدن ات رو خیش میکنه بعد لیفو بر میداره شامپو بدن میزنه بهش جاهایی که پسره بهش دست زده رو مثل چی میسابه
بعد از حموم میاد بیرون موهاشو خشک میکنه یکی از لباسای جیمین میپوشه میخوابن
(این اتاقی که جیمین ات بودن یه اتاق معمولیه که یه حموم داخل اتاق دارن تنها اتاق خیلیی بزرگ عمارت اتاق مشترک یونا جیمین که بعد عروسی ات جیمین اون اتاق میشه مال ات جیمین)...
شرط پارت بعد:
23لایک25کامنت⟬⟭
۳۵.۸k
۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۶۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.