بزرگترین اشتباه (part 2)
بزرگترین اشتباه (part 2)
یکی جلوی دهنمو گرفت و منو کشوند تو کوچه. کسی که داشت اون پسر بی چاره رو کتک میزد رو شناختم. هانما.
اون کسی که پشت سرم بود رو نمیتونستم ببینم ولی بوی عطر آشنایی رو داشت.
هانما:کاگورا؟ تو اینجا چرا فضولی میکنی؟
همون موقع لبخندی از سر تمسخر بهم زد و مو های پسره رو گرفت ب به پسره رو به سمت من کشید.
گفت:اینو میبینی؟ این قاتل برادرته. هاناگاکی تاکهمیچی.
قاتل؟ اصلا به قیافه این پسره نمیخوره قاتل باشه. اون حتی یک مشت هم به هانما نزده اونوقت چطوری میخواد یک نفرو بکشه؟
اون کسی که منو گرفته بود، منو به سمت زمین هول داد و توی سایه ها پنهان شد.
هانما یواش یواش میومد سمتم.
گفت:هی کاگورا چطوره یک خورده اذیتت کنم؟
داشت بهم نزدیک میشد و من هم عقب عقب میرفتم تا اینکه به دیوار خوردم.
هانما سورتشو با یک لبخند ترسناک آورد سمتم و دم گوشم گفت:کیساکی تورو به من سپرده پس یعنی هرکاری که دلم خواست میتونم باهات بکنم نظرت چیه؟
بدم سست شده بود تا اینکه..........
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
لایک کامنت فراموش نشه❤
پارت سه در راه هستتتتت😊
یکی جلوی دهنمو گرفت و منو کشوند تو کوچه. کسی که داشت اون پسر بی چاره رو کتک میزد رو شناختم. هانما.
اون کسی که پشت سرم بود رو نمیتونستم ببینم ولی بوی عطر آشنایی رو داشت.
هانما:کاگورا؟ تو اینجا چرا فضولی میکنی؟
همون موقع لبخندی از سر تمسخر بهم زد و مو های پسره رو گرفت ب به پسره رو به سمت من کشید.
گفت:اینو میبینی؟ این قاتل برادرته. هاناگاکی تاکهمیچی.
قاتل؟ اصلا به قیافه این پسره نمیخوره قاتل باشه. اون حتی یک مشت هم به هانما نزده اونوقت چطوری میخواد یک نفرو بکشه؟
اون کسی که منو گرفته بود، منو به سمت زمین هول داد و توی سایه ها پنهان شد.
هانما یواش یواش میومد سمتم.
گفت:هی کاگورا چطوره یک خورده اذیتت کنم؟
داشت بهم نزدیک میشد و من هم عقب عقب میرفتم تا اینکه به دیوار خوردم.
هانما سورتشو با یک لبخند ترسناک آورد سمتم و دم گوشم گفت:کیساکی تورو به من سپرده پس یعنی هرکاری که دلم خواست میتونم باهات بکنم نظرت چیه؟
بدم سست شده بود تا اینکه..........
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
لایک کامنت فراموش نشه❤
پارت سه در راه هستتتتت😊
۲.۱k
۰۴ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.