خاتون ِ مو شرابی! هستم خمار امشب
خاتون ِ مو شرابی! هستم خمار امشب
ابر ِ هزار خوشه! بر من ببار امشب
بگذار در هوایم، سر روی ِ شانه هایم
تعریف کن برایم از روزگار امشب
مو بافه بافه وا کن، از هم جدا جدا کن
بر شانه ات رها کن چون آبشار امشب
دل را که خوب بردی، با من برقص کُردی
حالا که چرخ خوردی با عود و تار امشب
آتش گرفتم از تب، من را بده مرتب
بوسه به بوسه از لب؛ شهد ِ انار امشب
تیهوی ِ بختیاری! زیباترین قناری!
از چنگ ِ من نداری راه ِ فرار امشب
یکباره و به سبک ِ غارتگران ِ شب که..
میگیرم آن دو کبک ِ مست ِ بهار امشب
دریا: سماعی از دف، تا ساحلت مشرّف
هر موج داده از کف: صبر و قرار امشب
از خاب ِ خوش پریدم، اما تو را ندیدم
از دورها شنیدم سوت ِ قطار امشب
جایت چقدر خالی مانده در این حوالی
گلهای ِ نقش ِ قالی سر روی ِ دار امشب
برگ است و باد و پرده، هوهوی ِ پشت ِ نرده
ای وای غم چه کرده با شاخسار امشب
کاناپه، میز و گلدان، یخ کرده چای ِ فنجان
بر شیشه های ِ باران: عطر ِ بخار امشب
عکسی از آشنایی در دست ِ من، کجایی؟
میگریم از جدایی دیوانه وار امشب
شعر است و شور ِ شیراز، رفتی اگرچه با ناز
میخاهمت ولی باز دیوانه وار امشب
ابر ِ هزار خوشه! بر من ببار امشب
بگذار در هوایم، سر روی ِ شانه هایم
تعریف کن برایم از روزگار امشب
مو بافه بافه وا کن، از هم جدا جدا کن
بر شانه ات رها کن چون آبشار امشب
دل را که خوب بردی، با من برقص کُردی
حالا که چرخ خوردی با عود و تار امشب
آتش گرفتم از تب، من را بده مرتب
بوسه به بوسه از لب؛ شهد ِ انار امشب
تیهوی ِ بختیاری! زیباترین قناری!
از چنگ ِ من نداری راه ِ فرار امشب
یکباره و به سبک ِ غارتگران ِ شب که..
میگیرم آن دو کبک ِ مست ِ بهار امشب
دریا: سماعی از دف، تا ساحلت مشرّف
هر موج داده از کف: صبر و قرار امشب
از خاب ِ خوش پریدم، اما تو را ندیدم
از دورها شنیدم سوت ِ قطار امشب
جایت چقدر خالی مانده در این حوالی
گلهای ِ نقش ِ قالی سر روی ِ دار امشب
برگ است و باد و پرده، هوهوی ِ پشت ِ نرده
ای وای غم چه کرده با شاخسار امشب
کاناپه، میز و گلدان، یخ کرده چای ِ فنجان
بر شیشه های ِ باران: عطر ِ بخار امشب
عکسی از آشنایی در دست ِ من، کجایی؟
میگریم از جدایی دیوانه وار امشب
شعر است و شور ِ شیراز، رفتی اگرچه با ناز
میخاهمت ولی باز دیوانه وار امشب
۳.۳k
۲۲ آذر ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.