شریان
#شریان
ادامه پارت 10
دستم و سمتش دراز میکنم و میگم
من- بشین کنارِ سورن عزیزم !
به جای نشستن دراز کشیدن و انتخاب میکنه و سرش و میذاره روی پای من و پاهاش و روی پاهای سورن دراز میکنه ..
با غر غر میگم ..
من- پاهات و از روی پاهای سورن بردار ببینم ..پسرم و له کردی !
بدون اعتنا به حرفم فقط لب هاش کج میشه و با چشمای دلخور نگام میکنه .
من- اونجوریم نگام نکن ..راه نداره خر نمیشم ..درست بخواب .
از اونجایی که بیشتر از ساحل از من حساب میبرن ..پاهاش و برمیداره و روی زمین دراز میکشه .
من- آفرین ..حالا بخواب !
دستی روی سر سورن مظلومم میکشم و رو به ساحل میگم
من- خداوکیلی پسرت به کی رفته اینقدر معصوم شده ؟!
ساحل- نمیدونم والا ..تو این یه مورد خودمم موندم.
میخندم و به سورن میگم .
من- پاشو تپلم ..بیا اینطرف من بشین ..این ور پریده باز الان هوس میکنه پاهاش و روی تو دراز کنه .
لبخند شیرینی میزنه و از جاش بلند میشه ..تا این طرفم میرسه قربون صدقه ی راه رفتنش میرم و به محض نشستن دستی لای موهاش میبرم و میبوسمش .
صدای فرهاد بلند میشه که میگه - خب آماده اید؟!
ادامه پارت 10
دستم و سمتش دراز میکنم و میگم
من- بشین کنارِ سورن عزیزم !
به جای نشستن دراز کشیدن و انتخاب میکنه و سرش و میذاره روی پای من و پاهاش و روی پاهای سورن دراز میکنه ..
با غر غر میگم ..
من- پاهات و از روی پاهای سورن بردار ببینم ..پسرم و له کردی !
بدون اعتنا به حرفم فقط لب هاش کج میشه و با چشمای دلخور نگام میکنه .
من- اونجوریم نگام نکن ..راه نداره خر نمیشم ..درست بخواب .
از اونجایی که بیشتر از ساحل از من حساب میبرن ..پاهاش و برمیداره و روی زمین دراز میکشه .
من- آفرین ..حالا بخواب !
دستی روی سر سورن مظلومم میکشم و رو به ساحل میگم
من- خداوکیلی پسرت به کی رفته اینقدر معصوم شده ؟!
ساحل- نمیدونم والا ..تو این یه مورد خودمم موندم.
میخندم و به سورن میگم .
من- پاشو تپلم ..بیا اینطرف من بشین ..این ور پریده باز الان هوس میکنه پاهاش و روی تو دراز کنه .
لبخند شیرینی میزنه و از جاش بلند میشه ..تا این طرفم میرسه قربون صدقه ی راه رفتنش میرم و به محض نشستن دستی لای موهاش میبرم و میبوسمش .
صدای فرهاد بلند میشه که میگه - خب آماده اید؟!
۴.۶k
۰۴ آبان ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.