از کف ایام امان کس نیافت

از کف ایام امان کس نیافت
وز روش دهر زمان کس نیافت

شام و سحر هست رصددار عمر
زین دو رصد خط امان کس نیافت

رفت زمانی که ز راحت در او
نام غم از هیچ زبان کس نیافت

و آمد عهدی که ز خرم‌دلان
در همه آفاق نشان کس نیافت

اهل میندیش که در عهد ما
سایهٔ عنقا به جهان کس نیافت

جنس طلب کردی خاقانیا
کم طلب آن چیز که آن کس نیافت


خاقانی
دیدگاه ها (۱)

ای ز زلفت حلقه‌ای بر پای دلگر درین حلقه نباشد وای دلهر که را...

رفتی و دل ربودی یک شهر مبتلا راتا کی کنیم بی تو صبری که نیست...

در این عهد از وفا بوئی نمانده استبه عالم آشنارویی نمانده است...

کار عشق از وصل و هجران درگذشتدرد ما از دست درمان درگذشتکار، ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط