فیک: شروعی به نام نفرت و پایانی به نام عشق
فیک: شروعی به نام نفرت و پایانی به نام عشق
part³²
به سختی از شر اون جمعیت خلاص شد
پالتوش به تن کرد و به سمت خروجی دوید
توی خیابان ها به دنبال جئون بود ولی خبری از کسی نبود
از پشت سرش صدای جئون شنیده شد
به عقب برگشت با چهره اخموش روبهرو شد
" جونگکوک من... "a.t
" چرا بهم نگفتی که دختر اون حرومزاده ای؟ "jk
" نمیدونستم بخدا راست میگم همین چند روز پیش خبردار شدم که بابام زنده اس ، مامانم همیشه بهم میگفت مرده ، بخدا نمیدونستم اون بابامه راست میگم "a.t
" چرا تو؟ ... چرا از بین این همه آدم تو؟ .. جرا تو باید دختر اون باشی ... چرااا؟(چرا آخر رو بلند میگه) "jk
" نمیدونم "a.t
"نمیدونی! هعهعهعهعهع "jk
با قدم های بلند نزدیک نزدیک تر شد
با چهرهی سرشار از خشم جلودارش ایستاد
" من احمق .... "jk
دستش روی صورتش کشید و با سعی در کنترل خشمش به طرف دیگه ای خیره شد
نفسشو بیرون داد و سریع دستش روی گردن دختر قرار داد
فشار نمیداد ولی اونو به عقب هل میداد
" من همه چیو بهت گفتممم(داد) همه چیییی(داد) تو از همه چی من خبر داریییی(داد) من بهت اعتماد کردم بعد تو همیچین کاری کردیییی(داد) "jk
" من هیچی نمیگم "a.t
دختر روی زمین پرت کرد
" دیگه هیچ وقت جلوم سبز نشو "jk
بهش پشت کرد و اونجارو ترک کرد
part³²
به سختی از شر اون جمعیت خلاص شد
پالتوش به تن کرد و به سمت خروجی دوید
توی خیابان ها به دنبال جئون بود ولی خبری از کسی نبود
از پشت سرش صدای جئون شنیده شد
به عقب برگشت با چهره اخموش روبهرو شد
" جونگکوک من... "a.t
" چرا بهم نگفتی که دختر اون حرومزاده ای؟ "jk
" نمیدونستم بخدا راست میگم همین چند روز پیش خبردار شدم که بابام زنده اس ، مامانم همیشه بهم میگفت مرده ، بخدا نمیدونستم اون بابامه راست میگم "a.t
" چرا تو؟ ... چرا از بین این همه آدم تو؟ .. جرا تو باید دختر اون باشی ... چرااا؟(چرا آخر رو بلند میگه) "jk
" نمیدونم "a.t
"نمیدونی! هعهعهعهعهع "jk
با قدم های بلند نزدیک نزدیک تر شد
با چهرهی سرشار از خشم جلودارش ایستاد
" من احمق .... "jk
دستش روی صورتش کشید و با سعی در کنترل خشمش به طرف دیگه ای خیره شد
نفسشو بیرون داد و سریع دستش روی گردن دختر قرار داد
فشار نمیداد ولی اونو به عقب هل میداد
" من همه چیو بهت گفتممم(داد) همه چیییی(داد) تو از همه چی من خبر داریییی(داد) من بهت اعتماد کردم بعد تو همیچین کاری کردیییی(داد) "jk
" من هیچی نمیگم "a.t
دختر روی زمین پرت کرد
" دیگه هیچ وقت جلوم سبز نشو "jk
بهش پشت کرد و اونجارو ترک کرد
۱۰.۵k
۲۷ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.