فروشنده عشق
فروشنده عشق
part④③
ویو ا/ت:
بعد اینکه کلی با هِیونگ حرف زدیم منو هانول هرکدوممون رفتیم سمت اتاقامون تا اماده شیم چون پسرا دیروز گفتن که امشب برای شام میریم رستوران
وقتی وارد اتاق شدم بعد برداشتن حوله رفتم سمت حمام بعداز یه دوش نیم ساعته با حوله رفتم سمت میز ارایش تا روتین بعد حمامو انجام بدم
داشتم پچ زیر چشممو میزاشتم که در به صدا در اومد بعد چند ثانیه صدای جیهوپ بود که به گوش میرسید
جیهوپ: میتونم بیام تو؟
ا/ت: اره بیا
گفتم اره ولی یدفعه یادم اومد من با حوله نشستم اینجااا سریع گفتم نه نیا ولی دیر شده بود جیهوپ اومده بود تو
جیهوپ: عه تو چرا لباس تنت نیست(دستشو میزاره روی چشماش)
ا/ت: واییی حواسم نبود با حوله نشستم زود برو بیرونننننن
جیهوپ: اوک من رفتم (همینطور با چشمای بسته میره که میخوره به دیوار)
ا/ت: 😂😂
جیهوپ: اخ سرممم.... اوف این دستگیره کجاست پسسس
ا/ت: احمق تو که پشتت به منه چرا چشماتو باز نمیکنی😂(بچم خیلی هول شده نمیدونه چیکار میکنه😂)
جیهوپ: عه راست میگیا... اوک من دیگه رفتم توعم یوقت از رو بی حواسی با اون حوله نیا پایین😒
ا/ت: وای توچقدر نمکی.... گمشو دیگههه
جیهوپ: باشه بابا رفتم
ویو جیهوپ:
اون لحظه که با حوله دیدمش بزور جلوی خودمو گرفتم تا دیگه نگاهش نکنم
اخه لعنتی وقتی لباس نداری چرا نمیگی من نیام تا اینطوری دیوونه نشممم
هوفففف ولش بهتره برم اماده شم
شرایط پارت بعد👇🏻
لایک: 83
کامنت: 80
part④③
ویو ا/ت:
بعد اینکه کلی با هِیونگ حرف زدیم منو هانول هرکدوممون رفتیم سمت اتاقامون تا اماده شیم چون پسرا دیروز گفتن که امشب برای شام میریم رستوران
وقتی وارد اتاق شدم بعد برداشتن حوله رفتم سمت حمام بعداز یه دوش نیم ساعته با حوله رفتم سمت میز ارایش تا روتین بعد حمامو انجام بدم
داشتم پچ زیر چشممو میزاشتم که در به صدا در اومد بعد چند ثانیه صدای جیهوپ بود که به گوش میرسید
جیهوپ: میتونم بیام تو؟
ا/ت: اره بیا
گفتم اره ولی یدفعه یادم اومد من با حوله نشستم اینجااا سریع گفتم نه نیا ولی دیر شده بود جیهوپ اومده بود تو
جیهوپ: عه تو چرا لباس تنت نیست(دستشو میزاره روی چشماش)
ا/ت: واییی حواسم نبود با حوله نشستم زود برو بیرونننننن
جیهوپ: اوک من رفتم (همینطور با چشمای بسته میره که میخوره به دیوار)
ا/ت: 😂😂
جیهوپ: اخ سرممم.... اوف این دستگیره کجاست پسسس
ا/ت: احمق تو که پشتت به منه چرا چشماتو باز نمیکنی😂(بچم خیلی هول شده نمیدونه چیکار میکنه😂)
جیهوپ: عه راست میگیا... اوک من دیگه رفتم توعم یوقت از رو بی حواسی با اون حوله نیا پایین😒
ا/ت: وای توچقدر نمکی.... گمشو دیگههه
جیهوپ: باشه بابا رفتم
ویو جیهوپ:
اون لحظه که با حوله دیدمش بزور جلوی خودمو گرفتم تا دیگه نگاهش نکنم
اخه لعنتی وقتی لباس نداری چرا نمیگی من نیام تا اینطوری دیوونه نشممم
هوفففف ولش بهتره برم اماده شم
شرایط پارت بعد👇🏻
لایک: 83
کامنت: 80
۱۹.۳k
۰۵ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۱۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.