پارت پنجم
پارت پنجم
ات ویو
بعد از تموم شدن تمیز کاری نشستم رو زمین کمرم خیلی درد میکرد آخه اون زنیکه کثافت بیشعور همه رو فرستاد استراحت فقط من دارم کار می کنم وسایل رو برداشتم رفتم ذاشتم تو انباری رفتم تا بخوابم در اتاقم باز شد و ارباب اومد داخل اتاق من رو کشون کشون برد تو اتاق خودش کامل مست بود در اتاقش رو قفل کرد تا حالا داخل عمرم اینقدر نترسیده بودم.
ات ویو
بعد از تموم شدن تمیز کاری نشستم رو زمین کمرم خیلی درد میکرد آخه اون زنیکه کثافت بیشعور همه رو فرستاد استراحت فقط من دارم کار می کنم وسایل رو برداشتم رفتم ذاشتم تو انباری رفتم تا بخوابم در اتاقم باز شد و ارباب اومد داخل اتاق من رو کشون کشون برد تو اتاق خودش کامل مست بود در اتاقش رو قفل کرد تا حالا داخل عمرم اینقدر نترسیده بودم.
۵.۵k
۰۶ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.