love or friend
love or friend
part24
بعد از دانشگاه
من با میرا رفتم تهیونگم رفت پیش گووان
تهیونگ
گووان: جان من راس میگی یعنی روزی که من لباسمو دادم به تو همون موقع یه دختری اومده تورو دیده از تو خوشش اومده به دوستاش گفته که ازش خوشش میاد و پدرش میگه که بریم خارج و میرن و یکی از دوستای دیگش هم میره یه جای دیگه فقط یه دوستش میمونه اونم بخاطر علاقه زیادی که به دوسش داشته میرفته دنبال پسره که اسمش گووان بوده و میخواد کلی اطلاعات در موردش بدست بیاره ولی همون موقع دوست گووان یعنی تهیونگ دختره خیلی اذیت میکرده و فک میکرده که دختره از گووان خوشش میاد ولی کمی بعد عاشق اون دختره میشه دختره هنگامی که مست بوده به پسره میگه که دوستم از گووان خوشش میاد و پسره یعنی تهیونگ وقتی اینو میفهمه به دختره اعتراف میکنه و باهم قرار شروع میکنن و بعد همسایه هم میشن ولی دوست دختره برمیگرده عکس و به دوست دختر تهیونگ نشون میده و میگه این همه مدت من عاشق یه پسره با اسم اشتباه بودم دختره هم ناراحت میشه که میبینه دوستش این همه مدت از کسی که باهاش قرار میزاره دوسش داره و نمیدونه چیکار کنه بین عشقش و دوستش مونده
تهیونگ: دقیقا همینطوره
گووان: من بودم عشقمو انتخاب میکردم چون اگه دوستمو انتخاب میکردم یه تنفری داشتیم بهم هیچ وقت یادمون نمیرفت که چه چیز هایی بینمون بوده
تهیونگ: ا/ت دلش میخواد هم منو داشته باشه هم میرا یعنی میخواد مارو باهم داشته باشه ولی نمیتونه فک کنم میرا انتخاب کنه چون با من زیاد خاطره ای یا چیزی نداره ولی با میرا زندگی کرده
گووان: من نمیدونم چی بگم دنیای عجیبی شده فک کردم فقط تو فیلما این اتفاقی میفته ولی اگه نویسنده بودم یه فیلمی اینجوری درست میکردم
تهیونگ: واقعا دیوونه ای من ا/ت خیلی دوست دارم
گووان: میدونم میدونم
#فیک
#سناریو
part24
بعد از دانشگاه
من با میرا رفتم تهیونگم رفت پیش گووان
تهیونگ
گووان: جان من راس میگی یعنی روزی که من لباسمو دادم به تو همون موقع یه دختری اومده تورو دیده از تو خوشش اومده به دوستاش گفته که ازش خوشش میاد و پدرش میگه که بریم خارج و میرن و یکی از دوستای دیگش هم میره یه جای دیگه فقط یه دوستش میمونه اونم بخاطر علاقه زیادی که به دوسش داشته میرفته دنبال پسره که اسمش گووان بوده و میخواد کلی اطلاعات در موردش بدست بیاره ولی همون موقع دوست گووان یعنی تهیونگ دختره خیلی اذیت میکرده و فک میکرده که دختره از گووان خوشش میاد ولی کمی بعد عاشق اون دختره میشه دختره هنگامی که مست بوده به پسره میگه که دوستم از گووان خوشش میاد و پسره یعنی تهیونگ وقتی اینو میفهمه به دختره اعتراف میکنه و باهم قرار شروع میکنن و بعد همسایه هم میشن ولی دوست دختره برمیگرده عکس و به دوست دختر تهیونگ نشون میده و میگه این همه مدت من عاشق یه پسره با اسم اشتباه بودم دختره هم ناراحت میشه که میبینه دوستش این همه مدت از کسی که باهاش قرار میزاره دوسش داره و نمیدونه چیکار کنه بین عشقش و دوستش مونده
تهیونگ: دقیقا همینطوره
گووان: من بودم عشقمو انتخاب میکردم چون اگه دوستمو انتخاب میکردم یه تنفری داشتیم بهم هیچ وقت یادمون نمیرفت که چه چیز هایی بینمون بوده
تهیونگ: ا/ت دلش میخواد هم منو داشته باشه هم میرا یعنی میخواد مارو باهم داشته باشه ولی نمیتونه فک کنم میرا انتخاب کنه چون با من زیاد خاطره ای یا چیزی نداره ولی با میرا زندگی کرده
گووان: من نمیدونم چی بگم دنیای عجیبی شده فک کردم فقط تو فیلما این اتفاقی میفته ولی اگه نویسنده بودم یه فیلمی اینجوری درست میکردم
تهیونگ: واقعا دیوونه ای من ا/ت خیلی دوست دارم
گووان: میدونم میدونم
#فیک
#سناریو
۲۵.۹k
۲۱ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.