سرنوشت متصل

سرنوشت متصل 1
Part 17
+که یهو نایون اومد
٪مشتاق دیدار شیم رونا
+نایون تو هم اینجایی فکر کردم نمیام (خنده*)
٪مگه میشه نیام
_اممم من میرم الان میام
+باشه زود بیا چاگیا
کوک رفت یهو نایون پورخندی زد و راهشو کج کرد
خوب حالشو گرفته بودم
٪دختره ی عوضی فکر کردی به این راحتیا میزارم کوک مال تو شه کور خوندی اون فقط منو باید دوست داشته باشه مال من باشه
روای کوک
_اههه چقد گرمه مگه چی خوردم خیلی گرممه
٪گرمته؟
_تو اینجا چیکار میکنی؟
٪عرق کردی نکنه تحریک شدی ددی
_پس کار تو بود؟
٪حالا کار من بوده یا نه تو باید با رونا به هم بزنی
_کور خوندی

روای رونا
+پس کوک کجا رفت؟
~اوووو کی دلش برا شوهرش تنگ شده
×خنده
+اه چندشا من الان میام رفتم طبقه بالا کوک امروز چش شده داشتم راه میوفتادم که در اتاقمون نیمه باز بود درو باز کردم و با چیزی که دیدم دنیا برام سیاه شد....

نویسنده
https://wisgoon.com/xxvvc

#رمان #فیک #سناریو #واکنشات
#جونگکوک #تهیونگ #جیهوپ #نامجون #جین #جیمین #شوگا #بی_تی_اس #ارمی
ممنون از حمایتتون 🌹🤍
دیدگاه ها (۲)

Part18+اون کوک بود نایون رو میبوسید قدم به قدم داشتم میرفتم ...

فصل دوم و بزارم؟ تا الان راضی هستید؟

سرنوشت متصل1 Part16 +یه سال گذشت منو جونگ کوک ازدواج کردیم و...

سرنوشت متصل 1Part15ویو کوک_ساعت 4 صبح از خواب پریدم تشنم بود...

عشق چیز خوبیه پارت ۴ صبح از خواب بلند شدم یکی که بهش میومد س...

عشق چیز خوبیه پارت ۶صبح از خواب بلند شدم لباسمو عوض کردم و ا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط