عاشق که باشی خنده ات از گریه بدتر می شود
عاشق که باشی خنده ات از گریه بدتر می شود
وقتی که جای تو کسی در چشم او سر می شود
عاشق که باشی جمعه و شنبه چه فرقی می کند
هر لحظه وقتی گونه ها با گریه ات تر می شود!
عاشق که باشی از غم دلشوره شاعر می شوی
شاعر شبیه غنچه ای از باد پرپر می شود!
در شعر شاعر، واژه ها، ناگفته های حسرتند
با هر غزل این دردها، هر یک کبوتر می شود
از تلخی حال شب شاعر چه می داند کسی؟
مشتی غزل از حال بد، گیرم که دفتر می شود
عاشق که باشی این و آن دلسوز حالت می شوند
بغض غم ناگفته ها یک روز آخر می شود!
تنهایی شاعر اگر حس قفس دارد هنوز!
روزی تمام میله ها با خنده ای در می شود
احساس تنهایی نکن در بین مردم ای دلم!
عاشق که باشی خنده ات از گریه بدتر می شود
وقتی که جای تو کسی در چشم او سر می شود
عاشق که باشی جمعه و شنبه چه فرقی می کند
هر لحظه وقتی گونه ها با گریه ات تر می شود!
عاشق که باشی از غم دلشوره شاعر می شوی
شاعر شبیه غنچه ای از باد پرپر می شود!
در شعر شاعر، واژه ها، ناگفته های حسرتند
با هر غزل این دردها، هر یک کبوتر می شود
از تلخی حال شب شاعر چه می داند کسی؟
مشتی غزل از حال بد، گیرم که دفتر می شود
عاشق که باشی این و آن دلسوز حالت می شوند
بغض غم ناگفته ها یک روز آخر می شود!
تنهایی شاعر اگر حس قفس دارد هنوز!
روزی تمام میله ها با خنده ای در می شود
احساس تنهایی نکن در بین مردم ای دلم!
عاشق که باشی خنده ات از گریه بدتر می شود
۱۱۰
۲۸ آذر ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۲۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.