اربابمن

#ارباب-من
part : 7

کوک : یعنی ... تو باید امشب خودتو دوست دختر من جا بزنی

ات : اخه
کوک : اخه و اما اگر نداره ، همین که گفتم
ات : باشه

کوک : تا ساعت ۷ اماده باش ، تاکید میکنم ، لباس باز نمیپوشی ، توی اونجا هم باید بهم بگی ددی و اینکه با کسی گرم نمیگیری و دستمو میگیری

ات : چشمممممم ( با لحن مسخره )

که کوک از اتاق رفت بیرون و اماده شد و رفت به سمت باند
اوضاع باند بهم ریخته بود ، جابه جایی اسلحه ها سر موقع انجام نمیشد

ویو ات :
میخواستم از جام بلند شم که یهو در اتاقم باز شد ، اون یوری بود

یوری : هنوز زنده ای ، ببین خواستم بهت بگم که
اگه امشب کوک باهام کاری کنه
میکشمت

ات : گمشو از اتاقم بیرون ( با داد )
که یهو اجوما اومد

اجوما : اینجا چخبرههههه
ات : اجوما این یوری رو ببر بیرون

یوری : لازم نکرده خودم میرم
اجوما : راستی ات ، امروز لازم نیست کار خاصی بکنی ، فقط من بهت کمک میکنم تا اماده بشی برای شب

ات : اجوما میگم تو می دونی .....


نویسنده : kim lora
چنل ناناصمون :https://wisgoon.com/kookjbcusbak
دیدگاه ها (۱)

#ارباب-منpart : 8ات : میگم تو می دونی که .... کوک قراره امشب...

#ارباب-منpart : 9ویو ات : رفتم اشپزخانه که اب بردارم که یهو ...

#ارباب-منpart : 6کوک : اما .... من که دوست دختر ندارم یونجی ...

#ارباب-منpart : 5بعد از اینکه دکتر رفت کوک رفت سمت ات و...دس...

عشق چیز خوبیه پارت ۱۰ویو کوکوقتی دیدم ات نیست به بادریگاردا ...

𝚙𝚊𝚛𝚛11سوهو.. عذر میخوام ات منو ببخش واستا تو الان داری داداش...

playmate_p45

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط