اربابمن

#ارباب-من
part : 9

ویو ات :
رفتم اشپزخانه که اب بردارم
که یهو ... برگشتم و با کوک مواجه شدم

کوک : هنوز اماده نشدی ؟
ات : الان می خواستم برم حموم
کوک : راستی دستت خوبه ؟؟
ات : اره بد نیس
کوک : الان برو اماده شو ، وقت نداری

که بعد از حرفاش رفتم به اتاقم لیوان رو گذاشتم روی میزم
و تمام وسایل مورد نیازم برای حموم رو برداشتم و با خودم بردم به حموم

《 ویو بعد از حموم 》
دیگه حمومم تموم شده بود که دیدم
یهو حولم نیست
نمیدونستم باید چیکار کنم
من که حولم رو با خودم اورده بودم
حتی پشت در حموم اویزش کرده بودم

ات : خدایا الان چیکار کنم ، الان کیو باید صدا کنم اها اجوما

ات : اجوماااا ، اجوماااا ( با صدای بلند )

که ات دید اجوما جواب نمیده
ات نمیدونست باید چیکار کنه
از حموم در اومد بیرون که یادش اومد
حولش توی اتاقی که لباسای شستش رو پهن کرده بود جا مونده
اون نمی تونست لخ//ت تا اونجا بره
پس تصمیم گرفت که کوک رو صدا کنه

ات : ارباببب ، ارباببببب ( با صدای خیلی بلند )
که یهو در حموم باز شد ...

شرایط نداره فقط حمایت کن
نویسنده : kim lora
چنل ناناصمون :https://wisgoon.com/kookjbcusbak
دیدگاه ها (۱)

#ارباب-منpart : 10ات : اربابببب ، اربابببب ( با صدای خیلی بل...

#ارباب-منpart : 11یه قدم رفت جلو ..که ....یهو پاش لیز خور که...

#ارباب-منpart : 8ات : میگم تو می دونی که .... کوک قراره امشب...

#ارباب-منpart : 7کوک : یعنی ... تو باید امشب خودتو دوست دختر...

عشق چیز خوبیه پارت ۱۰ویو کوکوقتی دیدم ات نیست به بادریگاردا ...

عشق چیز خوبیه پارت ۱۱که یهو پدر لوسیفر اومد و تفنگ رو سمت من...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط