کاش به دنیا نمیومدم

فصل 2 پارت 28






اومدم از پنجره کلاس یکم نکا کردم دیدم ماسکشو درآورده حالا شناختمش سئوک بود ولی پس چرا با کویین نبود؟
اصن به من چه برگشتم سر کلاس
یه روز کسل کننده دیگه تو مدرسه تموم شد ساعت 4 ظهر بود داشتم پیاده بر میگشتم خونه میدونستم قراره پاهام نابود شن ولی خب برای فکر کردن پیاده روی نیاز داشتم هنوز اون قدر از مدرسه دور نشده بودم که یه ماشین جلوم پیچید کویین پیاده شدو گفت داری کجا میری
-خونمون چطور؟
2خب بیا برسونمت
-نه می خوام تنها برم یکمم تو راه فکر کنم
بی چون و چرا گفت
2باشه هر جور راحتی
که از پشت صدای تهیونگ اومد
+چی چیرو هر جور راحتی
قیافش نسبتا عصبی بود و داشت میومد سمتمون پشت سرشم یونگی بود که ریلکس هندزفری گوشش بود و داشت میومد
-هن
+سوار شو
-چرا
+با من کل کل نکن شوار شو
سوار شدم خودشم رفت نشست جلو یونگی هم از اون طرف سوار ماشین شد (یونگی سمت راست پشت ماشین الینا هم سمت چپش) کویین با تعجب نشست رو صندلی راننده و برگشت سمت تهیونگ
2من وضعیتو نمیفهمم
+بعدا میفهمی فعلا برو خونه ما
2عمرا
+چرا
2من دوست ندارم با بابات رو به رو بشم
+بالاخره که میشی
2نه اگه نخوام نمیشه
+با من کلکل نکن فقط برون اونجا یه سری حرف هست که باید بشنوی
2اه ولم کن نمی خوام دیگه
+لج نکن شما دوتا دیروز حرفتونو گفتید الان به من پیام داده که شمارو ببرم پیشش تا اونم حرفاشو بزنه
2مثلا حرفش چیه؟ می خواد بگه ببخشید.می خواد بگه من اون موقع بچه نمی خواستم. میخواد چی بگه هان؟






ادامه دارد....
ببخشید واقعا من یه مدت بود به خاطر یه مسائل نبودم واقعا متاسفم
دیدگاه ها (۱۱)

کاش به دنیا نمیومدم

کاش به دنیا نمیومدم

کاش به دنیا نمیومدم

کاش به دنیا نمیومدم

که دستی روی شونم حس کردم برگشتم _زود باش وسایلت رو جمع کن نم...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط