(تو مال منی) 𝑝𝑎𝑟𝑡 :۲۱
(تو مال منی) 𝑝𝑎𝑟𝑡 :۲۱
لارا : نامجون میایی بریم خونه ی ا/ت هوم
نامجون : موافقم
...
.......
لارا : خونه ی خودش نیست
نامجون : شاید خونه ما هستن
لارا : امم خب بریم؟
نامجون : آره بریم
......
........
نامجون : خب لارا اینجا خونه ی ماست بیا تو
....
.......او یونگی
اتفاقی افتاده ؟
یونگی : کوک
نامجون : کوک چی
لارا : وارد اتاق کوک شدیم که با چشمای بارونی ا/ت و جسم بی جون کوک روی تخت روبه رو شدم
لارا : ححح ا/ت چی شده آبجی
ا/ت : کوک...... هق کوک و اون پسره زد هق ...نمیتونم ببرمش بیمارستان.... الان چیکار کنم لارا هق ...
لارا : ... ا/ت........متاسفم اما فقط بابا میتونه کمکش کنه
ا/ت : پیش اون عوضی نمیرم
نامجون : ا/ت ..تو کوک و دوست داری مگه نه
....
ا/ت :..........آره دوسش دارم آره الان فهمیدم که چقدر دوسش دارم و بهش حس دارم
نامجون : پس لطفا ازت خواهش میکنم حالشو خوب کن
ویو ا/ت :
چجوری ببرمش پیش اون خوناشام هوم ؟
ولی باید کمکش کنم
ا/ت : باشه بریم لطفا
.....
.........
امم خب میخوام شرط بزارم
لایک : ۷ تا حداقل بشه
کامنت : ۱۰ تا
کامسامیدا😂🙏💜
لارا : نامجون میایی بریم خونه ی ا/ت هوم
نامجون : موافقم
...
.......
لارا : خونه ی خودش نیست
نامجون : شاید خونه ما هستن
لارا : امم خب بریم؟
نامجون : آره بریم
......
........
نامجون : خب لارا اینجا خونه ی ماست بیا تو
....
.......او یونگی
اتفاقی افتاده ؟
یونگی : کوک
نامجون : کوک چی
لارا : وارد اتاق کوک شدیم که با چشمای بارونی ا/ت و جسم بی جون کوک روی تخت روبه رو شدم
لارا : ححح ا/ت چی شده آبجی
ا/ت : کوک...... هق کوک و اون پسره زد هق ...نمیتونم ببرمش بیمارستان.... الان چیکار کنم لارا هق ...
لارا : ... ا/ت........متاسفم اما فقط بابا میتونه کمکش کنه
ا/ت : پیش اون عوضی نمیرم
نامجون : ا/ت ..تو کوک و دوست داری مگه نه
....
ا/ت :..........آره دوسش دارم آره الان فهمیدم که چقدر دوسش دارم و بهش حس دارم
نامجون : پس لطفا ازت خواهش میکنم حالشو خوب کن
ویو ا/ت :
چجوری ببرمش پیش اون خوناشام هوم ؟
ولی باید کمکش کنم
ا/ت : باشه بریم لطفا
.....
.........
امم خب میخوام شرط بزارم
لایک : ۷ تا حداقل بشه
کامنت : ۱۰ تا
کامسامیدا😂🙏💜
۱۰۸.۴k
۲۶ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.