(تو مال منی) 𝑝𝑎𝑟𝑡 : ۲۰
(تو مال منی) 𝑝𝑎𝑟𝑡 : ۲۰
کوک : میشه از یه دوست بیشتر باشیم؟
ا/ت : هااا
کوک : دوست دارم فقط مال من باشی
...امم میشه
ا/ت : ...کوک چی داری میگی برای خودت
کوک : لطفا ..فقط آره یا نه
ویو ا/ت : واا خداا یهو چش شده چی بگم
ا/ت : نه نمیخوام همینقدر که هستیم خوبه. احساس میکنم دلشو شکستم .. خب باشه من که بهش حسی ندارم.
یهو از پشت یکی بهش شلیک کرد
و افتاد توی بغلم
ا/ت :حححح
وقتی نگاه کردم یه مرد با لباس شلوار سیاه بود تا منو دید فرار کرد
ا/ت : این این همون پسره ی تویه پارتی آقای لی هست .
ا/ت :هعی جونگ کوک شی
جونگ کوک
کوکی لطفا صدامو میشنوی
کوک : آیی...
ا/ت : میتونی وایسی
کوک : ......
ا/ت : یاا چقدر سنگینی
...
یونگی اره
ا/ت : الو یونگی میشه خودتو خیلی سریع برسونی به این لوکیشن
یونگی : اوو بله خانم الان میام
.....
........
یونگی : چیشده رییس
...
کوک ...چرا پشتش خونیه
ا/ت : لطفا کمک کن ببریمش خونه
یونگی : باشه
....
.........
ا/ت : کوک و گزاشتیم توی تختش
...
یونگی میتونی بری
یونگی : بیرون اتاق منتظرم لطفا کارم داشتین بهم بگین
ا/ت : باشه
زنگ زدم به یکی از دکترای متخصص کره اومد به ادرس
....
.......
ا/ت : دکتر حالش چطوره ،
خوب میشه مگه نه
دکتر : متاسفم تیر داره به قلبش نزدیک میشه نمیتونم درارم به تجهیزات اتاق عمل احتیاج دارم خیلی سریع باید به بیمارستان منتقل بشن
ا/ت : چی
اما ...اما اون نمیتونه بیاد
دکتر : در غیر این صورت فقط با دارو تا کمتر از ۲۴ ساعت زنده هستن
....دیگه میرم
ا/ت : با حرفاش انگار چاقو فرو کنن توی قلبم یعنی چی الان چیکار کنم؟
*گریه
کوک : میشه از یه دوست بیشتر باشیم؟
ا/ت : هااا
کوک : دوست دارم فقط مال من باشی
...امم میشه
ا/ت : ...کوک چی داری میگی برای خودت
کوک : لطفا ..فقط آره یا نه
ویو ا/ت : واا خداا یهو چش شده چی بگم
ا/ت : نه نمیخوام همینقدر که هستیم خوبه. احساس میکنم دلشو شکستم .. خب باشه من که بهش حسی ندارم.
یهو از پشت یکی بهش شلیک کرد
و افتاد توی بغلم
ا/ت :حححح
وقتی نگاه کردم یه مرد با لباس شلوار سیاه بود تا منو دید فرار کرد
ا/ت : این این همون پسره ی تویه پارتی آقای لی هست .
ا/ت :هعی جونگ کوک شی
جونگ کوک
کوکی لطفا صدامو میشنوی
کوک : آیی...
ا/ت : میتونی وایسی
کوک : ......
ا/ت : یاا چقدر سنگینی
...
یونگی اره
ا/ت : الو یونگی میشه خودتو خیلی سریع برسونی به این لوکیشن
یونگی : اوو بله خانم الان میام
.....
........
یونگی : چیشده رییس
...
کوک ...چرا پشتش خونیه
ا/ت : لطفا کمک کن ببریمش خونه
یونگی : باشه
....
.........
ا/ت : کوک و گزاشتیم توی تختش
...
یونگی میتونی بری
یونگی : بیرون اتاق منتظرم لطفا کارم داشتین بهم بگین
ا/ت : باشه
زنگ زدم به یکی از دکترای متخصص کره اومد به ادرس
....
.......
ا/ت : دکتر حالش چطوره ،
خوب میشه مگه نه
دکتر : متاسفم تیر داره به قلبش نزدیک میشه نمیتونم درارم به تجهیزات اتاق عمل احتیاج دارم خیلی سریع باید به بیمارستان منتقل بشن
ا/ت : چی
اما ...اما اون نمیتونه بیاد
دکتر : در غیر این صورت فقط با دارو تا کمتر از ۲۴ ساعت زنده هستن
....دیگه میرم
ا/ت : با حرفاش انگار چاقو فرو کنن توی قلبم یعنی چی الان چیکار کنم؟
*گریه
۴۷.۶k
۲۶ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.