اما من عاشقتم
اما من عاشقتم!
پارت ۴
ویو کوک
همینطور داشتم بهشون نگاه مقکردم از اونجایی که دوربینم صدا رو هم ظبط میکرد داشتم میشنیدم که چی میگفت کاملا حرصی شده بود
کوک: درحال بوق خوردن
کوک:الو؟
جیمین : الو کوک چی شده اتفاقی افتاده ؟
کوک : چته بابا آروم باش چیزی نشده
میخواستم بگم (داره همه چیو توضیح میده
بهش )
جیمین : اوووه پس خوبه انگار نقشت داره عمل میکنه
کوک : آره تا اینجا که خوبه
جیمین: میگم نیام پیشت یکم سوجو بخوریم ؟
کوک : اااا باشه بیا
جیمین : اوک بای....
ویو بنده😌
جیمین آماده شد و راهی خونه کوک شد
کوک: کیه؟
جیمین: منم کوک باز کن
کوک: اومدم
(درو باز کرد)
جیمین: اهه بیا بغلم دلم تنگ شده بود برات 🫂
کوک : یه طور میگی انگار ده ساله همو ندیدیم
جیمین: مرض بی لیاقت (توجه این فقط یه فیکه)
کوک : بیا داخل بیا
خلاصه کوک و جیمین تا آخر شب کلی خوردن و مست کردن و رفتن خوابیدم
ویو کوک
چشمام و باز کردم که یه دفعه .......
ببخشید کم بود 🦋🦋🎀🎀
پارت ۴
ویو کوک
همینطور داشتم بهشون نگاه مقکردم از اونجایی که دوربینم صدا رو هم ظبط میکرد داشتم میشنیدم که چی میگفت کاملا حرصی شده بود
کوک: درحال بوق خوردن
کوک:الو؟
جیمین : الو کوک چی شده اتفاقی افتاده ؟
کوک : چته بابا آروم باش چیزی نشده
میخواستم بگم (داره همه چیو توضیح میده
بهش )
جیمین : اوووه پس خوبه انگار نقشت داره عمل میکنه
کوک : آره تا اینجا که خوبه
جیمین: میگم نیام پیشت یکم سوجو بخوریم ؟
کوک : اااا باشه بیا
جیمین : اوک بای....
ویو بنده😌
جیمین آماده شد و راهی خونه کوک شد
کوک: کیه؟
جیمین: منم کوک باز کن
کوک: اومدم
(درو باز کرد)
جیمین: اهه بیا بغلم دلم تنگ شده بود برات 🫂
کوک : یه طور میگی انگار ده ساله همو ندیدیم
جیمین: مرض بی لیاقت (توجه این فقط یه فیکه)
کوک : بیا داخل بیا
خلاصه کوک و جیمین تا آخر شب کلی خوردن و مست کردن و رفتن خوابیدم
ویو کوک
چشمام و باز کردم که یه دفعه .......
ببخشید کم بود 🦋🦋🎀🎀
- ۱۸۰
- ۳۰ آذر ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط