امگا ی جذاب من (پارت ۳)
امگا ی جذاب من (پارت ۳)
جونگ کوک خودشو سریع به اتاق رسوند....
ا.تکش اونجا نبود ...
اما به جای اون دختر زیبا ...
یه گرگ سفید .. با چشم های ابی و پنجه های
صورتی و دمی تحریک امیز
برای اون الفا رو به ماه نشسته بود .....
غریزه های الفای کوک هر لحظه داشت
کنترل بیشتری رو بدست میگرفت ....
مهصوصا الان که اون الفا داشت بوی
فورمون های قوی ای حس میکرد ..
بوی زغال اخته و تمشک سیاه ... این بو روانی کننده بود .....
و منبع اون بو جفت خودش بود .......
ا.ت کارو تموم کرده بود ...
هم الفا و هم جونگ کوک و تا حد مرگ تحریک کرده بود.....
پس الان فقط باید منتظر چفت خودش میمود
تا بیاد و اون گرگ کوچولو رو توی اغوشش بگیره ...
این عادت ا.ت بود .. برای شروع هیت تبدیل به گرگ میشد
و بعد جونگ کوک باید ناز اون
امگا رو می کشید تا راضی بشه به حالت قبلش برگرده ....
هیچ اشکالی نداشت ... جونگ کوک عاشق اعتماد به نفس
اون امگای اصیلی سلطنتی بود...
توی خونه ی خودشون ... اونا پادشاه و ملکه ی گرگ ها بودن ...
به قول مردم کشورشون .... بر حق ترین امپراطور ....و زیبا ترین ملکه
دلیل ناز کردن امگا این بود .. اون خاص و در نوع خودش
فوق العاده بود ...و وقتی تبدیل به گرگ میشد
و امگای درون ا.ت کنترل میکرد ... سر همه منت میزاشت ...
نا گفته نماند .. اون امگا حساسیت خاصی رو الفاش داشت ...
اون الفا مال اون بود ... جفتش بود ..پس اگه خودشو لوس میکرد
مطمئن بود ترد نمیشه ...
خیلی اروم سمتش رفت ...
پشت امگا زانو زد
-ملکه ی من ، این الفا اجازه داره شمارو تو اغوش بگیره ؟
و روی زمین چهار زانو نشست ....
الان فقط منتظر تعیید اون ملکه بود ..
و با قرار گرفتن موجود نرم و پشمالو
و گرمی روی پاش چشماش رو باز کرد ...
اون امگا روی پای الفاش به شکم دراز کشیده بود
و طلب میکرد اون الفا لمسش کنه ...
جونگ کوک اروم دستش و روی موهای کوتاه
اما مخملی شکم جفتش گزاشت
و شروع به قلقلک دادنش کرد ...
اوه خدااا اون امگا حتی وقتی یه سرکرده ی
جدی بود ... برای جفت خودش خیلی کیوت بود
جونگ کوک به وضوح لبخند روی لبای امگاشو دید
که نشانه از این داش که دخترکش چطوری داره درون بدن
اون امگا ریسه میره ....
اروم دستشو زیر پنجه های امگا برد و بلندش کر سرشو توی شکم امگاش بود و
به شکمش زبون زد ..
و جایزه ی اون الفا زوزه ی اهنگین و خاص جفتش بود که داشت گوشش و
نوازش میکرد ....
خب واسه پارت بعد ۲۰ تا لایک
۲۰ تا کامنت ....
جونگ کوک خودشو سریع به اتاق رسوند....
ا.تکش اونجا نبود ...
اما به جای اون دختر زیبا ...
یه گرگ سفید .. با چشم های ابی و پنجه های
صورتی و دمی تحریک امیز
برای اون الفا رو به ماه نشسته بود .....
غریزه های الفای کوک هر لحظه داشت
کنترل بیشتری رو بدست میگرفت ....
مهصوصا الان که اون الفا داشت بوی
فورمون های قوی ای حس میکرد ..
بوی زغال اخته و تمشک سیاه ... این بو روانی کننده بود .....
و منبع اون بو جفت خودش بود .......
ا.ت کارو تموم کرده بود ...
هم الفا و هم جونگ کوک و تا حد مرگ تحریک کرده بود.....
پس الان فقط باید منتظر چفت خودش میمود
تا بیاد و اون گرگ کوچولو رو توی اغوشش بگیره ...
این عادت ا.ت بود .. برای شروع هیت تبدیل به گرگ میشد
و بعد جونگ کوک باید ناز اون
امگا رو می کشید تا راضی بشه به حالت قبلش برگرده ....
هیچ اشکالی نداشت ... جونگ کوک عاشق اعتماد به نفس
اون امگای اصیلی سلطنتی بود...
توی خونه ی خودشون ... اونا پادشاه و ملکه ی گرگ ها بودن ...
به قول مردم کشورشون .... بر حق ترین امپراطور ....و زیبا ترین ملکه
دلیل ناز کردن امگا این بود .. اون خاص و در نوع خودش
فوق العاده بود ...و وقتی تبدیل به گرگ میشد
و امگای درون ا.ت کنترل میکرد ... سر همه منت میزاشت ...
نا گفته نماند .. اون امگا حساسیت خاصی رو الفاش داشت ...
اون الفا مال اون بود ... جفتش بود ..پس اگه خودشو لوس میکرد
مطمئن بود ترد نمیشه ...
خیلی اروم سمتش رفت ...
پشت امگا زانو زد
-ملکه ی من ، این الفا اجازه داره شمارو تو اغوش بگیره ؟
و روی زمین چهار زانو نشست ....
الان فقط منتظر تعیید اون ملکه بود ..
و با قرار گرفتن موجود نرم و پشمالو
و گرمی روی پاش چشماش رو باز کرد ...
اون امگا روی پای الفاش به شکم دراز کشیده بود
و طلب میکرد اون الفا لمسش کنه ...
جونگ کوک اروم دستش و روی موهای کوتاه
اما مخملی شکم جفتش گزاشت
و شروع به قلقلک دادنش کرد ...
اوه خدااا اون امگا حتی وقتی یه سرکرده ی
جدی بود ... برای جفت خودش خیلی کیوت بود
جونگ کوک به وضوح لبخند روی لبای امگاشو دید
که نشانه از این داش که دخترکش چطوری داره درون بدن
اون امگا ریسه میره ....
اروم دستشو زیر پنجه های امگا برد و بلندش کر سرشو توی شکم امگاش بود و
به شکمش زبون زد ..
و جایزه ی اون الفا زوزه ی اهنگین و خاص جفتش بود که داشت گوشش و
نوازش میکرد ....
خب واسه پارت بعد ۲۰ تا لایک
۲۰ تا کامنت ....
۲۱.۵k
۰۹ دی ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۲۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.