به تاوان کدامین گناه ناکرده ام اینچنین مجازات میشوم؟
به تاوان کدامین گناه ناکرده ام اینچنین مجازات میشوم؟
چه آمد بر سرم که اینچنین مانده ام حیران در تضاد شکسته های قلبم و عقلم با قلمم؟
مانده ام در جدالی تنگاتنگ بین شکسته های قلبی که امر می کند به قلم احساسم که بنویس از عشق و دلبستگی،بنویس از مهر و دلدادگی...
وعقلی که نهیب می زند و نهی می کند از وابستگی،از عجز و درماندگی...
شکسته های قلبی که می خراشد قلم احساسم را..
اما باز می نویسم با جوهر عشق و یکرنگی از دلتنگی برای قلبی سنگی...
که ناگه عقل نهیب می زند که بس است دلتنگی،به یاد آر خیانت و دورنگی،به یاد آر آوار کاخ آرزوهای ملون و رنگی بناشده بر حباب قول های پوچ قلبی هزاررنگ،به ظاهر زیبا اما آلوده و سمّی...
خانه ات آباد عشق من،چه کردی با آنهمه شور و احساسِ عشق و مهرورزی،سرزندگی و شادی...
که اکنون چنین خسته و دلمرده نشسته درحصار پیله های تنیده به دور خود با احساس دلزدگی و تنهایی
چه آمد بر سرم که اینچنین مانده ام حیران در تضاد شکسته های قلبم و عقلم با قلمم؟
مانده ام در جدالی تنگاتنگ بین شکسته های قلبی که امر می کند به قلم احساسم که بنویس از عشق و دلبستگی،بنویس از مهر و دلدادگی...
وعقلی که نهیب می زند و نهی می کند از وابستگی،از عجز و درماندگی...
شکسته های قلبی که می خراشد قلم احساسم را..
اما باز می نویسم با جوهر عشق و یکرنگی از دلتنگی برای قلبی سنگی...
که ناگه عقل نهیب می زند که بس است دلتنگی،به یاد آر خیانت و دورنگی،به یاد آر آوار کاخ آرزوهای ملون و رنگی بناشده بر حباب قول های پوچ قلبی هزاررنگ،به ظاهر زیبا اما آلوده و سمّی...
خانه ات آباد عشق من،چه کردی با آنهمه شور و احساسِ عشق و مهرورزی،سرزندگی و شادی...
که اکنون چنین خسته و دلمرده نشسته درحصار پیله های تنیده به دور خود با احساس دلزدگی و تنهایی
۵۸۱
۱۰ بهمن ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.