My goddess

♡My goddess⁦♡
part ۲۵

الونا:
بعد چند دقیقه بحث با اجوما، رفتش و منم خواستم یکم‌ استراحت کنم تا زیاد به پام فشار نیارم ولی هنوزم فکر و خیال مغزمو پر کرده
هوففففف، پام درد میکنه، نقشم خوب پیش نرفت، گوشیم پیدا نیست، از نوریو بی خبرم
کاملا دارم روانی میشم....
بسه دیگه...
چشمامو بستم و بعد چند دقیقه خوابم برد

هیوجین:
صبح بعد از انجام کارام رفتم سر کار و بعد وارد شدنم داخل دفترم کتمو در آوردم و گذاشتم پشت صندلیم و نشستم و به کارام رسیدگی کردم که موضوع گوشی یادم اومد و به منشیم خبر دادم تا یه لحظه بیاد پیشم
منشی: بله قربان کاری داشتین؟
هیوجین: گوشی رو داد بهش- ازت میخوام گوشی که الان در اختیار داری رو بازش کنین و همه ی اطلاعاتش رو بفرستید به گوشیم
منشی: چشم، راستی قربان....
هیوجین: بگو...
منشی: اون جاسوسه بالاخره به حرف اومد
هیوجین: چی گفت؟
منشی: گفتش برای مافیای جوسانگ(یچیزی بلغور کردم)کار می‌کنه
هیوجین: مافیای جوسانگ؟
منشی: بله قربان، جز مافیاهایی هستش که به طور کاملا مخفی جاسوسی و کار میکنن
هیوجین: دیگه چی؟نگفت چرا جاسوسی می‌کنه و دنبال چیه؟
منشی: چرا گفتن.....خب راستش قربان....این یکم عجیب بود....
هیوجین: چطور؟
منشی: گفتن برای همسرتون جاسوسی میکنن و دنبال اون هستن
هیوجین: چی؟
حرفش کاملا گیجم کرد....چطور از اون باید خبر داشته باشه؟چرا اصلا باید دنبال اون باشه؟ -تو مغزش
هیوجین: فقط همین؟
منشی: بله قربان نگران نباشید بیشتر اطلاعات میگیریم، موضوع گوشی هم زود حل میکنم
هیوجین: خیلی خب میتونی بری....
بعد رفتن منشی زنگ زدم به اجوما بعد چند دقیقه بوق خوردن جواب داد
اجوما: بله آقای هوانگ
هیوجین: حاله الونا چطوره؟
اجوما: اونقدر خوب نیستن....
هیوجین: اجوما حواست بیشتر بهش باشه
اجوما: چشم آقا...راستی...
هیوجین: بگو
اجوما: الونا چند دقیقه پیش داشت دنبال گوشیش می‌گشت ولی پیداش نکرد منم نتونستم پیدا کنم تا اینکه که گفت شاید شما برداشتین
هیوجین: خودش گفت؟
اجوما: بله
هیوجین: اره دست منه....ولی بهش چیزی نگو....چند روزه دیگه بر میگردونمش
اجوما: چشم
هیوجین: خدافظ
اجوما: خدافظ

شرایط: ۳۰ لایک و نظراتتون🥲(راستی کیا موزیک ویدیو چان رو دیدن؟)(منی که از خدا بیخبر بودم🫠)
دیدگاه ها (۲۵)

♡My goddess⁦♡part ۲۶اجوما:داشتم کارامو میکردم که گوشیم زنگ خ...

♡My goddess⁦♡part ۲۴زود خودمو جم و جور کردم که مادر هیوجین و...

♡My goddess⁦♡(ادامه)part ۲۳الونا: سرشو کرد اونور و اروم شروع...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط