پارت¹²
پارت¹²
روز دادگاه:اول صبح:/
رز:نگران نباشین دخترتون سالم برمیگرده
م.م:امیدوارم
جین:خوب دیگه بیاید بریم که وقت دادگاهه
پدر مادر لیام و میا رفتن به سمت دادگاه:/
وقت دادگاه:/
قاضی:امروز اخرین جلسه دادگاهه و هر چی مدرک هست باید برسی بشه و اخرین نظر رو بدیم ، خب اقای کیم اول شما بفرمایید
جین با مدرکی که با کمک تهیونگ به دست اورده بود رفت پیش قاضی:
اقای قاضی این مدرک ثابت میکنه که پسر من بیگناهه
قاضی:ولی پسرتون خودش گفت که اون کار خودش بوده
جین:من واقعا نمیفهمم شما مگه با مدرک همه پی و قبول ندارین؟
قاضی:چرا چرا خوب بزارید ببینیم مدرک چیه..
جین فایل صوتی رو گذاشت:
جونکی:سلام عمو
(پدر فیلیکس:پ.ف)
پ.ف:سلام چطوری؟
جونکی:خوبم ممنون کاری داشتین؟
پ.ف:کاری گفتم و انجام دادین؟
جونکی:عمو من این کار و نمیکنم
پ.ف:مجبوری این کار و انجام بدی وگرنه خودت میدونی که چی میشه
جونکی:ولی
پ.ف:اگه نمیخوای مدرست بفهمه کارشو بساز
جونکی:باشه *قط کرد*
پایان مکالمه:/
قاضی:این که چیزی و ثابت نمیکنه
جین:بله ولی باید این یکی هم گوش بدید
قاضی:بفرمایید
جین مکالمه رو گذاشت:/
جونکی:عمو تموم شد
پ.ف:ببینم نقشت چی بود؟
جونکی:فک کنم لیام و بخاطر زورگیری و کتک کاری ی دختر بگیرن
پ.ف:واو پسر عجب مخی داری تو الحق که از پسر منم زرنگ تری
جونکی:فقط چیزی
پ.ف:چی؟
جونکی:فیلیکس هم همراه لیام بود برای اون مشکلی پیش نیاد؟
پ.ف:اون الدنگ همیشه دنبال اون پسرست ولش کن نگرانش نباش چیزیش نمیشه
جونکی:اوکی کاری ندارین؟
پ.ف:ن خدافظ
پایان مکالمه:/
لیام خیلی تعجب کرده بود و به فیلیکس نگاه کرد؛ چرا پدر اون باهاش ی همچین کاری رو کرده بود؟
فیلیکس هنوز جونکی رو ندیده بود و داشت به روز اول دادگاه که جونکی رو دیده بود فکر میکرد. پس بخاطر همین اومده بود ، تا ببینه کارشون درست شد یا نه..
جونکی که بین هُزّار(نمیدونم درسته یا نه)نشسته بود تعجب کرده بود و ترسیده بود، اون مکالمه بین خودش و عموش بود دست اینا چیکار میکرد؟
ترسیده بود و نمیدونست چیکار کنه ماسکشو زد و از دادگاه اومد بیرون و به عموش زنگ زد:
الو عمو؟
پ.ف:چیشد تموم شد؟
جونکی:عمو همه چی خراب شد
پ.ف:منظورت چیه؟
جونکی:همه چیو فهمیدن
پ.ف:چطوری؟
جونکی:نمیدونم
پ.ف:پس باید از اخرین برگ برندمون استفاده کنیم ...
روز دادگاه:اول صبح:/
رز:نگران نباشین دخترتون سالم برمیگرده
م.م:امیدوارم
جین:خوب دیگه بیاید بریم که وقت دادگاهه
پدر مادر لیام و میا رفتن به سمت دادگاه:/
وقت دادگاه:/
قاضی:امروز اخرین جلسه دادگاهه و هر چی مدرک هست باید برسی بشه و اخرین نظر رو بدیم ، خب اقای کیم اول شما بفرمایید
جین با مدرکی که با کمک تهیونگ به دست اورده بود رفت پیش قاضی:
اقای قاضی این مدرک ثابت میکنه که پسر من بیگناهه
قاضی:ولی پسرتون خودش گفت که اون کار خودش بوده
جین:من واقعا نمیفهمم شما مگه با مدرک همه پی و قبول ندارین؟
قاضی:چرا چرا خوب بزارید ببینیم مدرک چیه..
جین فایل صوتی رو گذاشت:
جونکی:سلام عمو
(پدر فیلیکس:پ.ف)
پ.ف:سلام چطوری؟
جونکی:خوبم ممنون کاری داشتین؟
پ.ف:کاری گفتم و انجام دادین؟
جونکی:عمو من این کار و نمیکنم
پ.ف:مجبوری این کار و انجام بدی وگرنه خودت میدونی که چی میشه
جونکی:ولی
پ.ف:اگه نمیخوای مدرست بفهمه کارشو بساز
جونکی:باشه *قط کرد*
پایان مکالمه:/
قاضی:این که چیزی و ثابت نمیکنه
جین:بله ولی باید این یکی هم گوش بدید
قاضی:بفرمایید
جین مکالمه رو گذاشت:/
جونکی:عمو تموم شد
پ.ف:ببینم نقشت چی بود؟
جونکی:فک کنم لیام و بخاطر زورگیری و کتک کاری ی دختر بگیرن
پ.ف:واو پسر عجب مخی داری تو الحق که از پسر منم زرنگ تری
جونکی:فقط چیزی
پ.ف:چی؟
جونکی:فیلیکس هم همراه لیام بود برای اون مشکلی پیش نیاد؟
پ.ف:اون الدنگ همیشه دنبال اون پسرست ولش کن نگرانش نباش چیزیش نمیشه
جونکی:اوکی کاری ندارین؟
پ.ف:ن خدافظ
پایان مکالمه:/
لیام خیلی تعجب کرده بود و به فیلیکس نگاه کرد؛ چرا پدر اون باهاش ی همچین کاری رو کرده بود؟
فیلیکس هنوز جونکی رو ندیده بود و داشت به روز اول دادگاه که جونکی رو دیده بود فکر میکرد. پس بخاطر همین اومده بود ، تا ببینه کارشون درست شد یا نه..
جونکی که بین هُزّار(نمیدونم درسته یا نه)نشسته بود تعجب کرده بود و ترسیده بود، اون مکالمه بین خودش و عموش بود دست اینا چیکار میکرد؟
ترسیده بود و نمیدونست چیکار کنه ماسکشو زد و از دادگاه اومد بیرون و به عموش زنگ زد:
الو عمو؟
پ.ف:چیشد تموم شد؟
جونکی:عمو همه چی خراب شد
پ.ف:منظورت چیه؟
جونکی:همه چیو فهمیدن
پ.ف:چطوری؟
جونکی:نمیدونم
پ.ف:پس باید از اخرین برگ برندمون استفاده کنیم ...
۲۴.۴k
۱۷ بهمن ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۳۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.