پارت¹¹
پارت¹¹
لیام:اخخخخخ عوضی ******** چیکار میکنی؟
مرده:ببین بهت چی میگم ، اگه فکرای بد بد به فکرت بزنه اونوقت خانواده ای ای دیگه برات نمیمونه
لیام سرشو به معنی باشه تکون داد
مرده:خوبه بچه با فهم و شعوری هستی*ولش کرد و رفت*
لیام هم افتاد زمین و اشک چشاش جاری شد
من چرا اینقدر بدبختم؟اخه چه گناهی کردم؟
*بلند شد و رفت توی سلولش*شونش خیلی درد میکرد ولی نباید کسی میفهمید پس رفت و ی پارچه برداشت و به شونش بست ..
جین:د..دختره داره بهوش اومد .
رز:چی؟ کوووو؟
جین:نگاه کن دستش داره تکون میخوره
رز:وایسا برم دکترو خبر کنم
جین:باشه بدو
رز رفت دکتر وفت که بیاد.
...
جین:دکتر حالش چطوره؟
دکتر حالشون تغییری نکرده هنوز همونطوری هست، ببینم پدر مادش کجان؟
رز:رفتن ، میان
دکتر:بهشون بگید که دخترشون باید سریع عمل بشن و اگه دیر بشه ممکنه بیمار رو از دست بدیم
جین:خب چرا عملش نمیکنین؟
دکتر:هم بخاطر اینکه اگه عملشون کنیم ممکنه شانسی برای زنده بودن نداشته باشن چون عمل سختی هست و لخته جای خیلی حساسی قرار داره هم اینکه بخاطر هزینش، پدرش گفت باید صب کنیم تا بتونه هزینه رو جور کنه کلا شانس زنده موندنشون ۵۰ ، ۵۰ هست
جین:م..من میتونم هزینشو بدم ولی لطفا تمام تلاشتونو برای سلامتیش بکنین
دکتر:چه خوب اینطوری میتونیم عملش کنیم ،حتما ما کارمونه
جین:پس کی وقت میکنین؟
دکتر:دو روز دیگه ساعت ۶ صبح عملشونو شروع میکنیم
جین:ممنون
دکتر:وظیفمه ..*رفت*
رز:امیدوارم حالش خوب بشه
جین:منم *گوشیش زنگ خورد*
جین:الو؟
ته:الو داداش؟
جین:تهیونگ چیزی فهمیدی؟
تهی:عاره اونم ی چیز خیلی مهم که اصلا فکرشم نمیکردی.
جین:مگه چیه؟
ته:حضوری ببینمت؟
جین:ا..اره حتما، کجا بیام؟
ته:بیا خونم
جین:اوکی اومدم
..
جونکی:خوب درستش کنا عمو پوستمونو میکنه
هیونو:اوکی بابا فهمیدم
جونکی:ی جوری درستش کن واقعی به نظر برسه
هیونو:اوکی، با این دستاورد من کارش تمومه😏
...
لیام:اخخخخخ عوضی ******** چیکار میکنی؟
مرده:ببین بهت چی میگم ، اگه فکرای بد بد به فکرت بزنه اونوقت خانواده ای ای دیگه برات نمیمونه
لیام سرشو به معنی باشه تکون داد
مرده:خوبه بچه با فهم و شعوری هستی*ولش کرد و رفت*
لیام هم افتاد زمین و اشک چشاش جاری شد
من چرا اینقدر بدبختم؟اخه چه گناهی کردم؟
*بلند شد و رفت توی سلولش*شونش خیلی درد میکرد ولی نباید کسی میفهمید پس رفت و ی پارچه برداشت و به شونش بست ..
جین:د..دختره داره بهوش اومد .
رز:چی؟ کوووو؟
جین:نگاه کن دستش داره تکون میخوره
رز:وایسا برم دکترو خبر کنم
جین:باشه بدو
رز رفت دکتر وفت که بیاد.
...
جین:دکتر حالش چطوره؟
دکتر حالشون تغییری نکرده هنوز همونطوری هست، ببینم پدر مادش کجان؟
رز:رفتن ، میان
دکتر:بهشون بگید که دخترشون باید سریع عمل بشن و اگه دیر بشه ممکنه بیمار رو از دست بدیم
جین:خب چرا عملش نمیکنین؟
دکتر:هم بخاطر اینکه اگه عملشون کنیم ممکنه شانسی برای زنده بودن نداشته باشن چون عمل سختی هست و لخته جای خیلی حساسی قرار داره هم اینکه بخاطر هزینش، پدرش گفت باید صب کنیم تا بتونه هزینه رو جور کنه کلا شانس زنده موندنشون ۵۰ ، ۵۰ هست
جین:م..من میتونم هزینشو بدم ولی لطفا تمام تلاشتونو برای سلامتیش بکنین
دکتر:چه خوب اینطوری میتونیم عملش کنیم ،حتما ما کارمونه
جین:پس کی وقت میکنین؟
دکتر:دو روز دیگه ساعت ۶ صبح عملشونو شروع میکنیم
جین:ممنون
دکتر:وظیفمه ..*رفت*
رز:امیدوارم حالش خوب بشه
جین:منم *گوشیش زنگ خورد*
جین:الو؟
ته:الو داداش؟
جین:تهیونگ چیزی فهمیدی؟
تهی:عاره اونم ی چیز خیلی مهم که اصلا فکرشم نمیکردی.
جین:مگه چیه؟
ته:حضوری ببینمت؟
جین:ا..اره حتما، کجا بیام؟
ته:بیا خونم
جین:اوکی اومدم
..
جونکی:خوب درستش کنا عمو پوستمونو میکنه
هیونو:اوکی بابا فهمیدم
جونکی:ی جوری درستش کن واقعی به نظر برسه
هیونو:اوکی، با این دستاورد من کارش تمومه😏
...
۲۸.۷k
۱۷ بهمن ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۴۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.