بلاخره ی روز

+ بلاخره یِ روز
مجبوری فراموشش کنی!
- رفت و آمد باد رو تا حالا دیدی؟!
تو دستات گرفتیش؟
تونستی نگهش داری یا پرتش کنی اونور؟
+ نه!
عصری نشستی تو بالکن داری
برگه صحیح میکنی یهو بےخبر مےپیچه تو برگه ها
بهمشون میریزه!
یادِش باده!
یهو مےپیچه بهم و بهمم میریزه!
دیدگاه ها (۷۰)

سیگارمو روشن کردم؛گفت میشه نکشی! ضرر داره، ترکش کن این لعنتی...

گفتی بی من حالت بدهگفتی بعدت هر شب رو الکلمکنترل اعصاب نداشت...

وقتی خدا میخواست تو را بسازد چه حال خوشی داشتچه حوصله اییاین...

چقدر دلم خواستامروز صبحوقتی از خواب بیدار شدموقتی پتو را کنا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط