پارت 14 ( حمایت ها فراموش نشه)
ویو ا. ت:
بیدار شدم... وای سرم چقد درد میکنه... من کجام چرا منو آوردن اینجا؟.. حالا یادم اومد.. بچم.. بچمممم ( با داد و گریه)
ویو هوبی
تو بیمارستان پیش ا. ت روی صندلی خوابم برده بود یهو با داد ا. ت بیدار شدم
_هی ا.ت تو بیهوش اومدی؟
+ جیهوپ.. جیهوپپپ بچمممم
_نگران نباششش دکتر گفته حال هر دمتون خوبه فقط یه چند روزی بیهوش بودی!
+ اووو جیهووپپپپ ( گریه)
_ نه گریه نکنن من
+ فک کردم چیزیش شدههههه
_ نه نه هیچی نشده بیا بغلم آروم باش تازه بیهوش اومدی انقد سخت نگیر
+ اخخخ پامم
_اره پات متاسفانه یکم ترک خورده یه مدتی گچ میمونه خوب میشه
+ جیهوپ... اون.... اون تصادف...
_ بهش فک نکن... خودم مرتیکه رو پیداش میکنم امروز قراره با نامجون بریم دوربین ها رو چک کنیم شاید پلاک یا نشانه چیزی از خودش جا گذاشته باشه
+ یعنی میگی عمدی بوده؟
_ اره احتمالا
_وای ا. ت اگه چیزیتون میشد هیچ وقتتتت هیچ وقتتتت خودمو نمی بخشم همش تقصیر منه نباید میزاشتم تنها بری با وجود اینهمه دشمنن ( با بغض)
+ اینجوری نگو جیهوپ.. زندگی منو تو قوی تر از اونیه که اینا بخوان نابودش کنن
_عزیزمم( بغل)
_پاشو بریم خونه باید ازت مراقبت کنم
ویو هوبی
ا. ت رو بغل کردم و رو ویلچر گذاشتم و تا جلوی ماشینم که جلوی در بیمارستان بود بردم ا. ت رو براید استایل بغل کردم و سوار ماشینش کردم و خودمم نشستم پشت فرمون...
+ جیهوپ میترسم!...
_از چی؟!
+ از اینکه نکنه بلایی سرمون بیاد!!
_ نترس تا با منی هیچ کس جرعت نداره چپ نگات کنه
+ حتی برای آینده بچم هم این آدما مشکلن
_ نمی دونم واقعا فازشون چیه
+ آخخخ...
_چی شد؟
+ وای درد شروع شدددد!!
_چیی؟
+ انگار پسرت لگد میزنه 😓
_ هی نکن با مادرت بی تربیت ( شوخی و خنده)
+ هوبی بامزه پسرت شیطونه انگار 😂
_هعیش خدا بهمون رحم کنه😂
+😂
ویو هوبی
رسیدیم خونه ا. ت رو آوردم رو تختش و پتو رو روش کشیدم تا استراحت کنه
+جیهوپ..
_جان..
+هوس کیم چی کردم😭
_واییی
+چیهه؟ اصلا نمی خورم
_ حالا خودتو لوس نکن چی گفتم مگه؟
+باشه میبخشم
_مرسیییی الان میرم یه کیمچی خوشمزه برات میخرم
+نههه خودت درست کن برامم
_ اوههه پس بگو دوی دارم دست پخت تو رو بخورم؟!
+ آره😂
_بر روی چشم بانوی من:))) الان میرم درست میکنم 😘
وقت غذا:
_بیا بفرماییدددد
( جیهوپ هنوز چهار قاشق خوره بود که ا. ت همه کیم چی ظرف خودشو خورد)
+ یکم دیگه برام میریزی؟ ( کیوت)
_... وایییییی الهی فداتتتت شم غذا زیاد میخوریییی هوس میکنیییی😭😭😭
+زود باش بریز وگرنه خودتم میخورم هااا
_😂😂😂
بفرماییدددد
( هنوز جیهوپ ظرف اولی رو تموم نکرده بود که ا. ت ظرف سومی رو خواست)
+ یکم دیگه برام میریزییی؟
_ هی ا.ت نمونده که؟؟ ( قابلمه خالی رو نشونش میده)
+ ( ناراحت میشه و دست رو شکمش میزاره و میگه) : میبینی پسرم بابایی بهمون غذا نمی ده؟!
_واییییی خدا بهمون رحم کنه بیا بابا مال منم برای تو،😭
+ دارم به بچت غذا میدم لطف نمی کنی بهم 😑
_ باشه بابا شوخی کردم نوش جووونت
+ آفرین
( اون کاسه هم تموم شد )
+ جیهوپپپ... من گرسنمهههه😭😭😭
_😑😑😑
بیدار شدم... وای سرم چقد درد میکنه... من کجام چرا منو آوردن اینجا؟.. حالا یادم اومد.. بچم.. بچمممم ( با داد و گریه)
ویو هوبی
تو بیمارستان پیش ا. ت روی صندلی خوابم برده بود یهو با داد ا. ت بیدار شدم
_هی ا.ت تو بیهوش اومدی؟
+ جیهوپ.. جیهوپپپ بچمممم
_نگران نباششش دکتر گفته حال هر دمتون خوبه فقط یه چند روزی بیهوش بودی!
+ اووو جیهووپپپپ ( گریه)
_ نه گریه نکنن من
+ فک کردم چیزیش شدههههه
_ نه نه هیچی نشده بیا بغلم آروم باش تازه بیهوش اومدی انقد سخت نگیر
+ اخخخ پامم
_اره پات متاسفانه یکم ترک خورده یه مدتی گچ میمونه خوب میشه
+ جیهوپ... اون.... اون تصادف...
_ بهش فک نکن... خودم مرتیکه رو پیداش میکنم امروز قراره با نامجون بریم دوربین ها رو چک کنیم شاید پلاک یا نشانه چیزی از خودش جا گذاشته باشه
+ یعنی میگی عمدی بوده؟
_ اره احتمالا
_وای ا. ت اگه چیزیتون میشد هیچ وقتتتت هیچ وقتتتت خودمو نمی بخشم همش تقصیر منه نباید میزاشتم تنها بری با وجود اینهمه دشمنن ( با بغض)
+ اینجوری نگو جیهوپ.. زندگی منو تو قوی تر از اونیه که اینا بخوان نابودش کنن
_عزیزمم( بغل)
_پاشو بریم خونه باید ازت مراقبت کنم
ویو هوبی
ا. ت رو بغل کردم و رو ویلچر گذاشتم و تا جلوی ماشینم که جلوی در بیمارستان بود بردم ا. ت رو براید استایل بغل کردم و سوار ماشینش کردم و خودمم نشستم پشت فرمون...
+ جیهوپ میترسم!...
_از چی؟!
+ از اینکه نکنه بلایی سرمون بیاد!!
_ نترس تا با منی هیچ کس جرعت نداره چپ نگات کنه
+ حتی برای آینده بچم هم این آدما مشکلن
_ نمی دونم واقعا فازشون چیه
+ آخخخ...
_چی شد؟
+ وای درد شروع شدددد!!
_چیی؟
+ انگار پسرت لگد میزنه 😓
_ هی نکن با مادرت بی تربیت ( شوخی و خنده)
+ هوبی بامزه پسرت شیطونه انگار 😂
_هعیش خدا بهمون رحم کنه😂
+😂
ویو هوبی
رسیدیم خونه ا. ت رو آوردم رو تختش و پتو رو روش کشیدم تا استراحت کنه
+جیهوپ..
_جان..
+هوس کیم چی کردم😭
_واییی
+چیهه؟ اصلا نمی خورم
_ حالا خودتو لوس نکن چی گفتم مگه؟
+باشه میبخشم
_مرسیییی الان میرم یه کیمچی خوشمزه برات میخرم
+نههه خودت درست کن برامم
_ اوههه پس بگو دوی دارم دست پخت تو رو بخورم؟!
+ آره😂
_بر روی چشم بانوی من:))) الان میرم درست میکنم 😘
وقت غذا:
_بیا بفرماییدددد
( جیهوپ هنوز چهار قاشق خوره بود که ا. ت همه کیم چی ظرف خودشو خورد)
+ یکم دیگه برام میریزی؟ ( کیوت)
_... وایییییی الهی فداتتتت شم غذا زیاد میخوریییی هوس میکنیییی😭😭😭
+زود باش بریز وگرنه خودتم میخورم هااا
_😂😂😂
بفرماییدددد
( هنوز جیهوپ ظرف اولی رو تموم نکرده بود که ا. ت ظرف سومی رو خواست)
+ یکم دیگه برام میریزییی؟
_ هی ا.ت نمونده که؟؟ ( قابلمه خالی رو نشونش میده)
+ ( ناراحت میشه و دست رو شکمش میزاره و میگه) : میبینی پسرم بابایی بهمون غذا نمی ده؟!
_واییییی خدا بهمون رحم کنه بیا بابا مال منم برای تو،😭
+ دارم به بچت غذا میدم لطف نمی کنی بهم 😑
_ باشه بابا شوخی کردم نوش جووونت
+ آفرین
( اون کاسه هم تموم شد )
+ جیهوپپپ... من گرسنمهههه😭😭😭
_😑😑😑
- ۲.۹k
- ۰۸ اسفند ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۵)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط