بازمانده

بازمانده
فصل دو' پارت ۷'

نامجون:صحبت رو با خبر‌های بد شروع می‌کنم، قراره تعدادی از شما از اینجا منتقل بشین، چون اینجا خطرناک شده و با وجود نیرو کم برامون سخته تا مواظب شما باشیم. دومين خبر راجع به اتفاق ديروزه، درسته جواب ما به پیشنهاد اونا منفیه پس باید دنبال یه راه برای نجات تهیونگ و یوری باشیم. ازتون چیزی زیادی نمی‌خوایم فقط لطفا طبق درخواست‌ که ازتون شده با اتوبوس که براتون حاظر شده از اینجا برین، ما باهاتون نیرو می‌فرستیم تا تو راه مراقب باشن و شما قراره تو یکی از اردوگاه های دیگه کشور مستقر شین پس لطفا باهامون همکاری کنین. همین حالا لطفا به دقت به لیست اسماتون گوش بدین و بعد از شنيدن اسم‌تون برای فردا صبح حاظر بشین.
بعد از تعظیم کوتاه همه اونجارو ترک کردیم و برگشتیم دفتر.
نزدیک پنجره ایستادم و شونه راستم رو به دیوار تکیه دادم، قبل ازاینکه بقیه بخوان چیزی بگن گفتم:اینجا چیخبره! چرا باید تو زمان ما این اتفاق بیوفته!
شوگا:همش برای خودمونه.
برگشتم به سمتش، پاهاش رو روی میز روی هم گذاشته بود، صورتش خنثی بود مثل همیشه.
یونجی:نامجون این چه فکری بود چرا مردم باید از اردوگاه برن!
نامجون:شب یه پیغام داشتیم، دولت می‌خواد هرجایی که این هیولا‌ها هست رو بمباران کنه، دستور تخلیه اردوگاه رو داده بود، ولی این کار دشواری بود و من نمی‌تونستم بدون اینکه به تهیونگ و یوری فکر کنم ازاینجا برم، پیشنهاد دادم که بزارن تعدادی ازما اینجا بمونیم...
جیهوپ:یعنی بمیریم!
نامجون:نه...
نقشه رو روی میز گذاشت و دستش رو روی نقاط که با ماژیک قرمز حلقه‌ شده بود گذاشت و گفت:اینجا، ما با تیم‌های کوچیک از همه بوسان هیولا‌ها رو تو این نقاط جمع می‌کنیم و بعد اونجا توسط دولت بمباران میشه، هرچه بیشتر منتظر بمونیم بیشتر تلف میشیم این یه راه‌کاره.
جیمین:چجوری انجامش بدیم.
نامجون:فعلا زمان هست اول باید سگ‌های‌وحشی رو از بین ببریم.
شوگا:بیاین همین حالا دست‌ به کار شیم.
نامجون:به یه نقشه نیاز داریم نمیشه همنجوری پا شد اونجا رفت...
یوری ویو
حس می‌کردم زمان به کندی‌ترین حالت خود رسیده، این فقط حس بود چون هیچکدوم نمی‌دونستیم بیرون از اینجا دقیقا چیخبره!
قفل در بود که داشت باز می‌شد، پسر که وارد اتاق شد وضعیت جسمی خوبی نداشت یعنی اولا باید زخم‌های خودش پانسمان میشد.
*:گفتن یکی‌ از شما‌ها نیاز به پانسمان دارین.
یوری:پاش...چندتا میخ تو پاش رفته و خونریزی داره.

غلط املایی بود معذرت 🤍💙
دیدگاه ها (۵)

بازمانده فصل دو' پارت ۸'با سر تایید کرد و جهت مخالفم کنار ته...

بازماندهفصل دو' پارت ۹'نامجون ویویونجی:دوباره که تنها اومدی!...

بازمانده فصل دو' پارت ۶'ناامیدی رو میشد از لحن صداش تشخیص دا...

بازمانده فصل دو' پارت ۵'شاخه‌های درخت همه تکون خوردن و کلاغ‌...

پارت : ۱۸

پارت : ۳۰

فیک وسپریا 1

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط