پارت۱۴
پارت۱۴
ارامشی برای حس تو
ویو ا.ت
جعبه کمک های اولیه رو گذاشتم جفتشو صورتشو با دستمال مرطوب تمیز کردمو ابرو شو چسب زخم زدم ولبش هم همینطور زیر چشمش یکم خش داشت٬ داشتم براش پوماد میزدم تا خوب شه که با حرف جونگ کوک خشکم زد....
+( خیلی ناراحت بودم و تنها راهی هم که میتونستم بفهمم ا.ت واقعا با جیهون رابطه داره یا نه این بود که ازش یه سوال بپرسم.....تو اون حالت که به چشمای قشنگش زل زده بودم و اون برام پوماد میزد ناخواسته ازش یه سوال پرسیدم..) ا.ت با کره ای؟
ـ (با حرفش خشکم زد) (پوماده شو زدم و جعبه رو جمع کردم و گذاشتم کنار و رو به روش ایستادم و گفتم) جونگ کوک تو بهم اعتماد داری؟(یکم ناراحت و لبخند ضایع)
+ (کشیدمش بغلم و گذاشتمش رو پاهام ) معلومه(کمی بغض)
ـ (جوری که بغلش بودم ٬ محکم بغلش کردم ) پس مطمعن باش به اوپام خیانت نمیکنم(لبخند)
+چاگیا(عزیزم) تو باجیهون تاحالا رابطه داشتی؟(بغض)
- (یکم ازش فاصله گرفتم و تو چشماش نگا کردم پر از اشک بود ..هر لحظه ممکن بود اون اشکای زلالش روی گونه هاش بریزن....گونشو بوسیدم و دستامو دور صورتش قاب کردم و دوباره تو چشماش نگاه کردم) اوپا من دوست دا....(حرفم کامل نشده بود که ل/بای گرمشو رو ل/بام حس کردم )
+ ( ل/باشو بین ل/بام گذاشتمو با اشتیاق میبو/سیدم )
- (تو شک بودم اما بعد چند دیقه دستامو پشت گردنش انداختمو بهش همراهی دادم ل/بشو خی/س م//ک میزدم.....بعد چند دیقه خیسی و خنکی ای روی گونم حس کردم ...مدام قطره قطره ٬قطره ای خنکی روی گونم حس میکردم تا اینکه متوجه شدم جونگ کوک داره گریه میکنه ....بعد ۲ دیقه ازش فاصله گرفتم و از بغلش اومدم پایین و به صورتش نگا کردم که از اشک خیس شده بود یه دستمال مرطوب گرفتمو صورتشو از اشک پاک کردم و تو صورتش لبخند کیوتی زدم و دستشو گرفتم)بریم اوپا؟ الان استاد میاد دعوامون میکنه هاا(کیوت ولبخند)
+(بلند شدمو دستشو بیشتراز قبل تو دستم محکم گرفتم).. بریم کوچولوی من (از اتاق بهداشت در اومدیم و رفتیم تو کلاسمون خوش بختانه هنوز استاد نیومده بود رفتیم نشستیم طولی نکشید که استاد اومد وتا زنگ اخر دانشگاه ا.ت حتی ۱ دیقه هم ازم پیشم تکون نخورد همش باهم میرفتیم این ور اون ور......زنگ اخر خورد و با ا.ت رفتیم و سوار ماشینم شدیم و راه افتادیم سمت هتل٬ تو کل راه دست راستم تو دست ا.ت بودو با دست چپم رانندگی میکردم......بعد۷دیقه رسیدیم دم در هتل ...دستشو رها کردم که ل/بامو کوتاه بوسید)
ـ(ل/بشو کوتاه بو/سیدم و ازش فاصله گرفتم) ..خب....دیگه من برم ..میبینمت....دوست دارم اوپا(کمی خجالت و لبخند)
+(زل زده بودم بهش ....چرا ..چرا ازش سیر نمیشم وای خدا این دختر داره منو دیوونه میکنه)(لبخند خرگوشی)من بیشتر دوست دارم چاگیا (پیشونیشو بو/سیدم) میبینمت
ـ منم..بای(لبخند) (از ماشینش پیاده شدم و رفتم تو هتل)
+(بعد رفتن ا.ت رفتم خونه و لباسامو عوض کردم و لباس راحی پوشیدمو رفتم تو حال جلو تلوزیونمون نشستم و فیلم دیدم ......کمی گذشت که....
لایک و کامنت فراموش نشه لاوام
قول میدم اگه زود لایک و کامنت بزارید منم زود پارت جدیدو مینویسم و میزارم
ارامشی برای حس تو
ویو ا.ت
جعبه کمک های اولیه رو گذاشتم جفتشو صورتشو با دستمال مرطوب تمیز کردمو ابرو شو چسب زخم زدم ولبش هم همینطور زیر چشمش یکم خش داشت٬ داشتم براش پوماد میزدم تا خوب شه که با حرف جونگ کوک خشکم زد....
+( خیلی ناراحت بودم و تنها راهی هم که میتونستم بفهمم ا.ت واقعا با جیهون رابطه داره یا نه این بود که ازش یه سوال بپرسم.....تو اون حالت که به چشمای قشنگش زل زده بودم و اون برام پوماد میزد ناخواسته ازش یه سوال پرسیدم..) ا.ت با کره ای؟
ـ (با حرفش خشکم زد) (پوماده شو زدم و جعبه رو جمع کردم و گذاشتم کنار و رو به روش ایستادم و گفتم) جونگ کوک تو بهم اعتماد داری؟(یکم ناراحت و لبخند ضایع)
+ (کشیدمش بغلم و گذاشتمش رو پاهام ) معلومه(کمی بغض)
ـ (جوری که بغلش بودم ٬ محکم بغلش کردم ) پس مطمعن باش به اوپام خیانت نمیکنم(لبخند)
+چاگیا(عزیزم) تو باجیهون تاحالا رابطه داشتی؟(بغض)
- (یکم ازش فاصله گرفتم و تو چشماش نگا کردم پر از اشک بود ..هر لحظه ممکن بود اون اشکای زلالش روی گونه هاش بریزن....گونشو بوسیدم و دستامو دور صورتش قاب کردم و دوباره تو چشماش نگاه کردم) اوپا من دوست دا....(حرفم کامل نشده بود که ل/بای گرمشو رو ل/بام حس کردم )
+ ( ل/باشو بین ل/بام گذاشتمو با اشتیاق میبو/سیدم )
- (تو شک بودم اما بعد چند دیقه دستامو پشت گردنش انداختمو بهش همراهی دادم ل/بشو خی/س م//ک میزدم.....بعد چند دیقه خیسی و خنکی ای روی گونم حس کردم ...مدام قطره قطره ٬قطره ای خنکی روی گونم حس میکردم تا اینکه متوجه شدم جونگ کوک داره گریه میکنه ....بعد ۲ دیقه ازش فاصله گرفتم و از بغلش اومدم پایین و به صورتش نگا کردم که از اشک خیس شده بود یه دستمال مرطوب گرفتمو صورتشو از اشک پاک کردم و تو صورتش لبخند کیوتی زدم و دستشو گرفتم)بریم اوپا؟ الان استاد میاد دعوامون میکنه هاا(کیوت ولبخند)
+(بلند شدمو دستشو بیشتراز قبل تو دستم محکم گرفتم).. بریم کوچولوی من (از اتاق بهداشت در اومدیم و رفتیم تو کلاسمون خوش بختانه هنوز استاد نیومده بود رفتیم نشستیم طولی نکشید که استاد اومد وتا زنگ اخر دانشگاه ا.ت حتی ۱ دیقه هم ازم پیشم تکون نخورد همش باهم میرفتیم این ور اون ور......زنگ اخر خورد و با ا.ت رفتیم و سوار ماشینم شدیم و راه افتادیم سمت هتل٬ تو کل راه دست راستم تو دست ا.ت بودو با دست چپم رانندگی میکردم......بعد۷دیقه رسیدیم دم در هتل ...دستشو رها کردم که ل/بامو کوتاه بوسید)
ـ(ل/بشو کوتاه بو/سیدم و ازش فاصله گرفتم) ..خب....دیگه من برم ..میبینمت....دوست دارم اوپا(کمی خجالت و لبخند)
+(زل زده بودم بهش ....چرا ..چرا ازش سیر نمیشم وای خدا این دختر داره منو دیوونه میکنه)(لبخند خرگوشی)من بیشتر دوست دارم چاگیا (پیشونیشو بو/سیدم) میبینمت
ـ منم..بای(لبخند) (از ماشینش پیاده شدم و رفتم تو هتل)
+(بعد رفتن ا.ت رفتم خونه و لباسامو عوض کردم و لباس راحی پوشیدمو رفتم تو حال جلو تلوزیونمون نشستم و فیلم دیدم ......کمی گذشت که....
لایک و کامنت فراموش نشه لاوام
قول میدم اگه زود لایک و کامنت بزارید منم زود پارت جدیدو مینویسم و میزارم
۷.۱k
۱۴ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.