بلاتکلیفی اونجاش بده که شب چمدون میبندیصبح با یه صبح ب
بلاتکلیفی اونجاش بده؛ که شب چمدون میبندی،صبح با یه صبح بخیر گفتنش دوباره بازش میکنی...
اونجایی که الان دوستش داری، ولی یه کار میکنه دو دقیقه بعد هیچ حسی بهش نداری...
اونجایی که هرکی دور و برشه برات میشه یه رقیب، چون هیچ وقت تورو از حسش بهت مطمئن نکرده...
اونجایی که اسمشو نمیدونی تو زندگیت چی بذاری دوست،عشق،غریبه یا حتی هیچی...
اونجایی که عکساشو پاک میکنی بعد دوباره دلتنگش میشی و تو گالریت دنبالِ عکساش میگردی....
اونجایی که نمیدونی بودنت اذیتش میکنه یا دیگه نداشتنت...
اونجایی که میمونی دلیلِ دور شدناش نزدیک شدنش به یکی دیگست یا دور میشه چون میترسه از وابستگی...
اونجایی که نمیدونی صبر کردنت نتیجش میشه خنده های از ته دل یا میشه بغضای تو گلو مونده...
بلاتکلیف بودن اونجاییش بده که بابت دوست داشتنش، دیگه خودتو دوست نداری...
اونجایی که الان دوستش داری، ولی یه کار میکنه دو دقیقه بعد هیچ حسی بهش نداری...
اونجایی که هرکی دور و برشه برات میشه یه رقیب، چون هیچ وقت تورو از حسش بهت مطمئن نکرده...
اونجایی که اسمشو نمیدونی تو زندگیت چی بذاری دوست،عشق،غریبه یا حتی هیچی...
اونجایی که عکساشو پاک میکنی بعد دوباره دلتنگش میشی و تو گالریت دنبالِ عکساش میگردی....
اونجایی که نمیدونی بودنت اذیتش میکنه یا دیگه نداشتنت...
اونجایی که میمونی دلیلِ دور شدناش نزدیک شدنش به یکی دیگست یا دور میشه چون میترسه از وابستگی...
اونجایی که نمیدونی صبر کردنت نتیجش میشه خنده های از ته دل یا میشه بغضای تو گلو مونده...
بلاتکلیف بودن اونجاییش بده که بابت دوست داشتنش، دیگه خودتو دوست نداری...
- ۱۱.۴k
- ۲۰ فروردین ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۱۴)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط