~♡*پیوند خونین*♡~p23

با چشمان اشکی به رِی خیره شد
رِی از روی خجالت آن حرف را زده بود و میخواست از او فاصله بگیرد ، دلش برای چینوکو سوخت
هرچه بیشتر می‌گذشت، بیشتر متوجه ارزشش برای او شد
سرش را نوازش کرد : یه ن اضافه گفتم...🙃
چینوکو سرش را بالا آورد و با چشمانی که کورسوی امید داشت : یعنی ... قبولم کردی ؟
رِی آسمان بیرون را نگاه کرد و لبخند زد : شاااید
چینوکو رِی را از پهلو گرفت و روی پاهایش گذاشت
دستش را دور شکمش حلقه کرد
سرش را در گردنش فرو برد و نفس کشید
با صدایی آرامش‌بخش : تا این شاید به بله تبدیل نشه من کوتاه نمیام



صرفا جهت کرم کوتاه نوشتم 🤣
پارت بعد : پس فردا
زیادی کارام تلمبار شده ... هر روز از یه فیک میزارم ، ولی طولانی میزارم نکشیدم
دیدگاه ها (۱۳)

~♡* پیوند خونین*♡~p24

میکس پارت ۲۴ پیوند خونینداشتم دورادور میکردم دیدم عه ، چقد ب...

~♧`savior.p8`♤~

عرررررر

( گناهکار ) ۹۴ part شاید از قلب نازوک و شکننده اش بود قلبی ک...

"رقابت مرگبار در بهشت"هواسنگین بود،جنگل اسرارآمیز باهرقدم ما...

چپتر ۵ _ نقشهاوایل دانشگاه، لیندا خودش را مثل یک سایه نگه می...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط