پارت چهارم
پارت چهارم
دوستپسرقراردادیت
صبح:
ویوات:از خواب بیدار شدم دیدم کوک جلوی آینه ایستاده و یه حوله در پاهاشه و بالاتنش
لخته یه نگاه به خودت کردی که دیدی خودتم فق یه حولهی کویچک دورته جیغ زدی که کوک سرشو برگردوند و اخم کرد واومد سمتت
دراز کشید روتخت سرشو نزدیک سرت کرد
کوک:واسه چی دیشب بدون اجازه ام مست کردی رفتی بیرون ها؟؟؟ها؟؟؟چرا؟جواب منو بده
ات:کوک م…من فق…..
کوک:تو فقط چی؟؟ها؟؟بگو؟؟شاید از تنبیه دوبارهی امشبت صرف نظر کنم
ات:کوک م فقط میخاستم یکم خوش بگذرونم
کوک:اونم بدون اجازه ی من(عصبیواخم)
ات:بب..ببخشید دیگه تکرارش نمیکنم
کوک:بخاطر این کارت تا یه هفتهحق نداری بدون اجازه بری بیرون حالا هم پاشو تا موهات خشک منم سرما نخوری(عصبی)
سعی کردی از جات بلند شی اما هرکاری کردی نتونستی کوک این موضوع رو فهمید و براید استایل بغلت کرد و گزاشتت روی صندلی که جلوش یه آینه بود سشوارو برداشت و شروع کرد به سشوار زدن
۵دقیقه بعد
موهاتو خشک کرد سشوارو گذاشت سر جاش و اومد سمتت میخاست حولهات رو از تنت در بیاره جه تو دستاتو روی حوله گذاشتی تا جلوشو بگیری عصبی شد و دستات محکم از روحوله برداشت و حولهتو از تنت دراورد و سوتین و شورت تنت کرد و یه لباس تنت کرد……
دوستپسرقراردادیت
صبح:
ویوات:از خواب بیدار شدم دیدم کوک جلوی آینه ایستاده و یه حوله در پاهاشه و بالاتنش
لخته یه نگاه به خودت کردی که دیدی خودتم فق یه حولهی کویچک دورته جیغ زدی که کوک سرشو برگردوند و اخم کرد واومد سمتت
دراز کشید روتخت سرشو نزدیک سرت کرد
کوک:واسه چی دیشب بدون اجازه ام مست کردی رفتی بیرون ها؟؟؟ها؟؟؟چرا؟جواب منو بده
ات:کوک م…من فق…..
کوک:تو فقط چی؟؟ها؟؟بگو؟؟شاید از تنبیه دوبارهی امشبت صرف نظر کنم
ات:کوک م فقط میخاستم یکم خوش بگذرونم
کوک:اونم بدون اجازه ی من(عصبیواخم)
ات:بب..ببخشید دیگه تکرارش نمیکنم
کوک:بخاطر این کارت تا یه هفتهحق نداری بدون اجازه بری بیرون حالا هم پاشو تا موهات خشک منم سرما نخوری(عصبی)
سعی کردی از جات بلند شی اما هرکاری کردی نتونستی کوک این موضوع رو فهمید و براید استایل بغلت کرد و گزاشتت روی صندلی که جلوش یه آینه بود سشوارو برداشت و شروع کرد به سشوار زدن
۵دقیقه بعد
موهاتو خشک کرد سشوارو گذاشت سر جاش و اومد سمتت میخاست حولهات رو از تنت در بیاره جه تو دستاتو روی حوله گذاشتی تا جلوشو بگیری عصبی شد و دستات محکم از روحوله برداشت و حولهتو از تنت دراورد و سوتین و شورت تنت کرد و یه لباس تنت کرد……
۴.۲k
۰۸ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.