پارت پنجم
پارت پنجم
دوستپسرقراردادیت
کوک دوباره براید استایل بغلت کرد و گذاشتت روی تخت
کوک:گشنه ات نیست؟
ات:یه کوچولو
کوک:پس بریم پایین آجوما حتما تا الان یه میز صبحانه چیده
(برای کسایی که نمیدونن آجوما کیه در زبا کره ای به خدمتکار آجوما گفته میشه)
کوک ات رو براید استایل بغل کرد و برد طبقه ی پایین و به سمت میز غذا خوری رفت
گذاشتت روی یکی از صندلی ها و خودشم
رفت نشست روییه صندلی همه نوع صبحونه
روی میز بود مث همیشه شروع کردین به خوردن صبحانه های روی میز شاید واستون سوال پیش بیاد که چرا اصن ات توی عمارت کوکه و بهش میگه دوستپسرقراردادی؟و کلا
چطوری باهم آشنا شدن؟؟؟
«فلش بک به یه سال و نیم پیش»
ویو ات
خب خب امروز قرار با میا و چندتا از بچه های دبیرستانی چند سال پیش بریم باز و یکم همدیگه رو ببینیم منم آماده شدم و یه میکاپ
خیلی شاده کردم چون خوشم نمیومد از این چیزا و یه لباس پوشیدم
الن ساعت ۶:۵۵ دقیقه بود و میا گفته بود که ساعت ۷ میام دنبالت یعنی یه پنج دیقه ی دیگه میادپس منم پاشدم یه کفش انتخاب کردم و پوشیدم و یه کم آب خوردم و رفتم بیرون یه چند لحظه صب کردم که ماشین میا رو دیدم سریع سوار شدمو رفتیم بار
وقتی رسیدیم بوی الکل و بوی گند سیگار که از بوش متنفرم بودم اومد……
دوستپسرقراردادیت
کوک دوباره براید استایل بغلت کرد و گذاشتت روی تخت
کوک:گشنه ات نیست؟
ات:یه کوچولو
کوک:پس بریم پایین آجوما حتما تا الان یه میز صبحانه چیده
(برای کسایی که نمیدونن آجوما کیه در زبا کره ای به خدمتکار آجوما گفته میشه)
کوک ات رو براید استایل بغل کرد و برد طبقه ی پایین و به سمت میز غذا خوری رفت
گذاشتت روی یکی از صندلی ها و خودشم
رفت نشست روییه صندلی همه نوع صبحونه
روی میز بود مث همیشه شروع کردین به خوردن صبحانه های روی میز شاید واستون سوال پیش بیاد که چرا اصن ات توی عمارت کوکه و بهش میگه دوستپسرقراردادی؟و کلا
چطوری باهم آشنا شدن؟؟؟
«فلش بک به یه سال و نیم پیش»
ویو ات
خب خب امروز قرار با میا و چندتا از بچه های دبیرستانی چند سال پیش بریم باز و یکم همدیگه رو ببینیم منم آماده شدم و یه میکاپ
خیلی شاده کردم چون خوشم نمیومد از این چیزا و یه لباس پوشیدم
الن ساعت ۶:۵۵ دقیقه بود و میا گفته بود که ساعت ۷ میام دنبالت یعنی یه پنج دیقه ی دیگه میادپس منم پاشدم یه کفش انتخاب کردم و پوشیدم و یه کم آب خوردم و رفتم بیرون یه چند لحظه صب کردم که ماشین میا رو دیدم سریع سوار شدمو رفتیم بار
وقتی رسیدیم بوی الکل و بوی گند سیگار که از بوش متنفرم بودم اومد……
۳.۹k
۰۸ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.