با اینکه شرطا رو نرسوندین بازم گذاشتم
با اینکه شرطا رو نرسوندین بازم گذاشتم
لایک کنین دیگه لطفا 🥺🍭🔗💖
P20
ویو ا/ت :
با کاری که جونگکوک کرد خیلی تعجب کردم
+ : جونگکوک چه غلطی داااری میکنیییییی این زنیکه کیههههههه؟؟؟
_ : هه ( پوزخندی ) واقعا فکر کردی دوست دارم احمق من میخواستم اطلاعات پدرتو در بیارم ۰ون پدرت تمام سرمایه گذاری های مارو قبل مردنش به چخ داده حالاهم از دخترش انتقام گرفتم
دختره : بیبی آفرین حقشو گذاشتی کف دستش بیا بریم
+ : همینطوری بغض کرده بودم نمیدونستم چه کار کنم همش داشتن بهم میخندیدن
_ : عا بیبی بیا بریم این احمق اینجا تنها بزاریم ... ( خنده بلند )
+ : از رستوران اومدم بیرون هوا ابری بود کم کم بارونداشت میومد رفتم خونه جونگ کوک
* رسیدم خونه جونگکوک
+ : بدون هیچ حرفی رفتم اتاق جونگکوک که دیدم اون دختره نشسته روی پای جونگکوک و دارن همو میبوسن بدون هیچ ریاکشنی رفتم لباسامو برداشتم و گذاشتم تو ساکم و با گریه رفتم بیرون همش داشتم گریه میکردم رفتم خونه خودم که دیدن اونجا رو خراب کردن گریم شدت گرف
رفتم توی پارکی نشستم و داشتم به اتفاقات اخیر فکر میکردم
+ : چرا آخه من چرا من انقدر بد شانسم
تهیونگ : ا/ت
+ : با صدای تهیونگ تعجب کردم همش داشتم دور و ورمو میدیدم ولی انگار اون تت ذهنم بود
+ : تهیونگ کجایی ( گریه )
تهیونگ : اینجام عزیزم توی ذهنت نگران نباش من حواصم بهت هست(:.
+ : فک نمیکردم جونگکوک همچین آدمی باشه
تهیونگ : اون کار اشتباهی نکرده
+ : چههه؟؟
تهیونگ : موقعی که تو رفتی تو خونه لباساتو در بیاری من داشتم نگاشون میکردم
تهیونگ : من اجازه ندارم همه چیو بگم ولی بدون جونگکوک دوست داره
* بعدش رفت
+ : ته ته ... تهیوووونگ کجا رفتی وایساااا ( گریه )
+ آخه یعنی چی کار اشتباهی نکرده ...
+ وایسا ببینم جونگکوک موقعی که من رفتم داشتن همو میبوسیدن جالبیش اینه که اگه تهیونگم میخواست کمرشو میگرفت چون جونگکوک همچین عادتی داشت
ولی نه به هر حال اون توی رستوران بهم گفت پس دوسم نداره ....
* فردا ظهر
از خواب بیدار شدم و رفتم دستشویی کارای لازم کردم و زنگ زدم به الکس
الکس : الو ا/ت خودتی ؟؟؟
+ : آره الکس خودمم یه درخواستی دارم
الکی : جانم بگو
+ : یه بلیط براممیگیری میرم آمریکا پولشو هرجور شده بت میدم
الکس : دیوونه این چه حرفیه من اونجا یه شرکت دارم فردا خودمم دارم میرم پس میبرمت خونه خودم اونجا باش
+ : جدیییییی ؟؟
الکس : آره دیوونه
+ : مررررررسی الکس ممنونمممممم
الکس : خواهش دیوونه
+ باش پس تا فردا میبینمت
الکس : بای
+ : خدافظ
لایک میکنی بیب 😐🖤🔗
لایک کنین دیگه لطفا 🥺🍭🔗💖
P20
ویو ا/ت :
با کاری که جونگکوک کرد خیلی تعجب کردم
+ : جونگکوک چه غلطی داااری میکنیییییی این زنیکه کیههههههه؟؟؟
_ : هه ( پوزخندی ) واقعا فکر کردی دوست دارم احمق من میخواستم اطلاعات پدرتو در بیارم ۰ون پدرت تمام سرمایه گذاری های مارو قبل مردنش به چخ داده حالاهم از دخترش انتقام گرفتم
دختره : بیبی آفرین حقشو گذاشتی کف دستش بیا بریم
+ : همینطوری بغض کرده بودم نمیدونستم چه کار کنم همش داشتن بهم میخندیدن
_ : عا بیبی بیا بریم این احمق اینجا تنها بزاریم ... ( خنده بلند )
+ : از رستوران اومدم بیرون هوا ابری بود کم کم بارونداشت میومد رفتم خونه جونگ کوک
* رسیدم خونه جونگکوک
+ : بدون هیچ حرفی رفتم اتاق جونگکوک که دیدم اون دختره نشسته روی پای جونگکوک و دارن همو میبوسن بدون هیچ ریاکشنی رفتم لباسامو برداشتم و گذاشتم تو ساکم و با گریه رفتم بیرون همش داشتم گریه میکردم رفتم خونه خودم که دیدن اونجا رو خراب کردن گریم شدت گرف
رفتم توی پارکی نشستم و داشتم به اتفاقات اخیر فکر میکردم
+ : چرا آخه من چرا من انقدر بد شانسم
تهیونگ : ا/ت
+ : با صدای تهیونگ تعجب کردم همش داشتم دور و ورمو میدیدم ولی انگار اون تت ذهنم بود
+ : تهیونگ کجایی ( گریه )
تهیونگ : اینجام عزیزم توی ذهنت نگران نباش من حواصم بهت هست(:.
+ : فک نمیکردم جونگکوک همچین آدمی باشه
تهیونگ : اون کار اشتباهی نکرده
+ : چههه؟؟
تهیونگ : موقعی که تو رفتی تو خونه لباساتو در بیاری من داشتم نگاشون میکردم
تهیونگ : من اجازه ندارم همه چیو بگم ولی بدون جونگکوک دوست داره
* بعدش رفت
+ : ته ته ... تهیوووونگ کجا رفتی وایساااا ( گریه )
+ آخه یعنی چی کار اشتباهی نکرده ...
+ وایسا ببینم جونگکوک موقعی که من رفتم داشتن همو میبوسیدن جالبیش اینه که اگه تهیونگم میخواست کمرشو میگرفت چون جونگکوک همچین عادتی داشت
ولی نه به هر حال اون توی رستوران بهم گفت پس دوسم نداره ....
* فردا ظهر
از خواب بیدار شدم و رفتم دستشویی کارای لازم کردم و زنگ زدم به الکس
الکس : الو ا/ت خودتی ؟؟؟
+ : آره الکس خودمم یه درخواستی دارم
الکی : جانم بگو
+ : یه بلیط براممیگیری میرم آمریکا پولشو هرجور شده بت میدم
الکس : دیوونه این چه حرفیه من اونجا یه شرکت دارم فردا خودمم دارم میرم پس میبرمت خونه خودم اونجا باش
+ : جدیییییی ؟؟
الکس : آره دیوونه
+ : مررررررسی الکس ممنونمممممم
الکس : خواهش دیوونه
+ باش پس تا فردا میبینمت
الکس : بای
+ : خدافظ
لایک میکنی بیب 😐🖤🔗
۱۰.۶k
۰۳ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.