مافیاهای نیمه شب
مافیاهای نیمه شب
Part:10
ویو تهیونگ
شام ک رسید اجوما رو فرستادم تا ا.تو بیارع پایین برا شام
ویو ا.ت
صدای در اومد تق تق!
+بلع؟
اجوما در رو باز کرد
اجوما: خانم ا.ت بیاین شام
خیلی گشنم بود بلند شدم و کفشامو پوشیدم و تاج تختو گرفتم و ی قدم بر داشتم پام می لنگید بغضم گرف و گفتم ای بیشور آدم نکشتع (ت دلش) (دور از جون وی) با پای لنگیدع رفتم پایین و در دیوار رو می گرفتم راه می رفتم نمی زاشتم ک اجوما کمکم کنع رفتم سرمیز ک تهیونگ بم نگا کرد نشستم رو صندلی اجوما برامون غذا کشید اصلن ب تهیونگ نگا نمی کردم چ برسع ک باش حرف بزنم با اینک ی عالمع غذا جلوم بود اما اشتها نداشتم ک بخورمشون
_این سوپ جلبک همونی ک امروز س تا ازش خوردی
متعجب موندم اون از کجا میدونس ک من.....ینی اجوما بش گفتع عین ندید و بدیدا لباس گرفتم و غذا خوردم؟?(اجوما مگ آبرو هم گذاش برات😂) برا اینک جلوش کم نیارم شرو ب خوردن کردم
شرط:
لایک: 10
کامنت: 3
Part:10
ویو تهیونگ
شام ک رسید اجوما رو فرستادم تا ا.تو بیارع پایین برا شام
ویو ا.ت
صدای در اومد تق تق!
+بلع؟
اجوما در رو باز کرد
اجوما: خانم ا.ت بیاین شام
خیلی گشنم بود بلند شدم و کفشامو پوشیدم و تاج تختو گرفتم و ی قدم بر داشتم پام می لنگید بغضم گرف و گفتم ای بیشور آدم نکشتع (ت دلش) (دور از جون وی) با پای لنگیدع رفتم پایین و در دیوار رو می گرفتم راه می رفتم نمی زاشتم ک اجوما کمکم کنع رفتم سرمیز ک تهیونگ بم نگا کرد نشستم رو صندلی اجوما برامون غذا کشید اصلن ب تهیونگ نگا نمی کردم چ برسع ک باش حرف بزنم با اینک ی عالمع غذا جلوم بود اما اشتها نداشتم ک بخورمشون
_این سوپ جلبک همونی ک امروز س تا ازش خوردی
متعجب موندم اون از کجا میدونس ک من.....ینی اجوما بش گفتع عین ندید و بدیدا لباس گرفتم و غذا خوردم؟?(اجوما مگ آبرو هم گذاش برات😂) برا اینک جلوش کم نیارم شرو ب خوردن کردم
شرط:
لایک: 10
کامنت: 3
۸.۷k
۲۷ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.