رمان ملکه سرعت و عشق پارت۱۳
و بعد شروع به بوسیدن گردن دنیز میکنه دنیز که هنوز متوجه اتفاقی که افتاد نشده کمی مکث میکنه و بعد با یه مشت کیم رو از خودش دور میکند مشت دنیز باعث میشود که کیم به عقب پرتاب شود کیم دستش را روی جای که مشت دنیز خورده میزاره از گوشه لب کیم خون جاری شد
دنیز:《تو چه غلطی داری میکنی؟》
کیم :《بهت هشدار دادم》
دنیز:《مگه تو سگی که اینجوری رفتار میکنی واقعا دیگه تحمل ندارم یک لحظهام اینجا بمونم》زمانی که دنیز میخواست از در اتاق خارج بشه کیم دست دنیزو میگیره و اونو میکشه طرف خودش و اونو محکم بغل میکنه دنیز یه دفعه چشماش گرد شد و سرخ شد سخن نویسنده:《با ذهن منحرف خود به تصورات کثیف بپردازید》 و دم گوشت دنیز زمزمه میکنه: هیچ کسی رو به اندازه تو دوست نداشتم ندارم نخواهم داشت و نمیتونم نمیدونم من آدمی نبودم که اینجوری رفتار کنم اما وقتی که پیش توام ناخودآگاه نقطه ضعفامو رو میکنم لطفاً دنیز ولم نکن》دنیز: تو داری چی میگی من فقط به خاطر اینکه بهت آسیب رسونده بودم خواستم جبران کنم وایسا ببینم نکنه تو مستی...》کیم:مست نیستم اما هر بار که میبینمت مست عطر تو میشم》
دنیز:《تو چه غلطی داری میکنی؟》
کیم :《بهت هشدار دادم》
دنیز:《مگه تو سگی که اینجوری رفتار میکنی واقعا دیگه تحمل ندارم یک لحظهام اینجا بمونم》زمانی که دنیز میخواست از در اتاق خارج بشه کیم دست دنیزو میگیره و اونو میکشه طرف خودش و اونو محکم بغل میکنه دنیز یه دفعه چشماش گرد شد و سرخ شد سخن نویسنده:《با ذهن منحرف خود به تصورات کثیف بپردازید》 و دم گوشت دنیز زمزمه میکنه: هیچ کسی رو به اندازه تو دوست نداشتم ندارم نخواهم داشت و نمیتونم نمیدونم من آدمی نبودم که اینجوری رفتار کنم اما وقتی که پیش توام ناخودآگاه نقطه ضعفامو رو میکنم لطفاً دنیز ولم نکن》دنیز: تو داری چی میگی من فقط به خاطر اینکه بهت آسیب رسونده بودم خواستم جبران کنم وایسا ببینم نکنه تو مستی...》کیم:مست نیستم اما هر بار که میبینمت مست عطر تو میشم》
۴.۵k
۰۶ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.