وقتی عضو هشتمی و روت کراش دارن آرمی ها هم شما رو با هم شی
وقتی عضو هشتمی و روت کراش دارن آرمی ها هم شما رو با هم شیپ میکنن.
"درخواستی"
*هیونگ لاین*
نامجون: از شیپ شدن ها راضی نیست ولی از کسی که باهاش شیپ میشه به شدت راضیه!
با هر کامنتِ شیپ کردنتون لبخند کوچیک و محوی به لبش میاد
زیر یکی از پست هات که توی طبیعت عکس گرفتی کامنت میزاره: چوی ا.ت..میای حرف ارمیا رو گوش کنیمم؟؟
سوکجین: از لجِت جلوی آینه وایمیسته و بلند بلند صحبت میکنه: چرا آخه تورو با من شیپ کردننن.؟
به قیافهت که درهم رفته خیره میشه و جوری که فقط خودش بشنوه زمزمه میکنه: هرچند..فقط هم باید با خودم شیپ شی! یانگ ا.ت شی!!
یونگی: لایو گرفته بود و ازت خواسته بود تا توی لایوش شرکت کنی
کنارش نشسته بودی و سعی میکردی زیاد توی کادر نباشی تا کامنت هیت برای یونگی نیاد
یونگی ازت ماگِ قهوهش رو درخواست کرده بود
ماگ رو برداشتی و جلوی دستای یونگی قرار دادی: بیا اوپا!
از شنیدن کلمه«اوپا» لبخندی از سر خوشحالی زد که کامنت ها اوج گرفتن!
کامنت های هیت زیاد شده بود و تو هر لحظه ناراحت تر میشدی
یونگی بعد از دیدن چهرهت شروع به صحبت کرد:شرمنده آرمی ها..شرمنده بی تی اس..شرمنده هایب؟!
از حرفاش تعجب کردی که دستش دور صورتت قفل شد و آروم بوسیدت
بعد از بوسیدنت به حرفاش ادامه داد: از این به بعد..این دختر واقعا برای منه! پس فقط با من شیپ میشه!
جیهوپ: توی فن ساین کنارش نشسته بودی که یکی از آرمی ها نامه کوچیکی جلوی دست جیهوپ گذاشت
بعد از رفتنش جیهوپ نامه رو باز کرد و برات خوند: جیهوپ شی ا.ت خیلی شبیه دوست دخترِ ایندهته!!
به سمتت برگشت و کنار گوشت زمزمه کرد: راست میگه ها..بیا برای خودم شوو!!
"درخواستی"
*هیونگ لاین*
نامجون: از شیپ شدن ها راضی نیست ولی از کسی که باهاش شیپ میشه به شدت راضیه!
با هر کامنتِ شیپ کردنتون لبخند کوچیک و محوی به لبش میاد
زیر یکی از پست هات که توی طبیعت عکس گرفتی کامنت میزاره: چوی ا.ت..میای حرف ارمیا رو گوش کنیمم؟؟
سوکجین: از لجِت جلوی آینه وایمیسته و بلند بلند صحبت میکنه: چرا آخه تورو با من شیپ کردننن.؟
به قیافهت که درهم رفته خیره میشه و جوری که فقط خودش بشنوه زمزمه میکنه: هرچند..فقط هم باید با خودم شیپ شی! یانگ ا.ت شی!!
یونگی: لایو گرفته بود و ازت خواسته بود تا توی لایوش شرکت کنی
کنارش نشسته بودی و سعی میکردی زیاد توی کادر نباشی تا کامنت هیت برای یونگی نیاد
یونگی ازت ماگِ قهوهش رو درخواست کرده بود
ماگ رو برداشتی و جلوی دستای یونگی قرار دادی: بیا اوپا!
از شنیدن کلمه«اوپا» لبخندی از سر خوشحالی زد که کامنت ها اوج گرفتن!
کامنت های هیت زیاد شده بود و تو هر لحظه ناراحت تر میشدی
یونگی بعد از دیدن چهرهت شروع به صحبت کرد:شرمنده آرمی ها..شرمنده بی تی اس..شرمنده هایب؟!
از حرفاش تعجب کردی که دستش دور صورتت قفل شد و آروم بوسیدت
بعد از بوسیدنت به حرفاش ادامه داد: از این به بعد..این دختر واقعا برای منه! پس فقط با من شیپ میشه!
جیهوپ: توی فن ساین کنارش نشسته بودی که یکی از آرمی ها نامه کوچیکی جلوی دست جیهوپ گذاشت
بعد از رفتنش جیهوپ نامه رو باز کرد و برات خوند: جیهوپ شی ا.ت خیلی شبیه دوست دخترِ ایندهته!!
به سمتت برگشت و کنار گوشت زمزمه کرد: راست میگه ها..بیا برای خودم شوو!!
۳۲.۶k
۱۶ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.