یه تابستان صد خاطره🌸✨
یه تابستان صد خاطره🌸✨
مدرسه
ا. ت:بلاخره لباس فرم گرفتیم ( اسلاید دوم لباس فرم)
رزا: اره قشنگه
بیان:سلاممم
ا. ت: عه سلام قشنگم
بیان: این هفته یکشنبه میخام برم پارتی جیمین دعوتم کرده
رزا: شوگا هم منو
ا. ت: عه خوش بگذره
بیان:ها تو دعوت نشدی
ا. ت: نه
رزا:شوگا باید دعوتت میکرد
ا. ت: مشکلی نیست 15 دقیقه دیر تر بدنیا اومده
رزا: عجب
ا. ت:خب حالا بگزریم
بیان و رزا: لبخند میزنن
ا. ت:چیه
بیان: میخای خودتو بندازی به تهیونگ
ا. ت:حرفشم نزن
رزا:ولش کن بهتره باش قهر کنیم
ا. ت: ها قهر چی
رزا: اگه میخای قهر نکنیم برو باش حرف بزن
ا. ت: تو چه کارایی منو میکشونیدد
باهم:برووو
ا. ت:اهمم
تهیونگ :بشین
ا. ت:خب چه خبر
تهیونگ: وایسا کتابم تموم بشه
ا. ت: خب
تهیونگ:خب چطوری
ا. ت:مرسی خب چیزه گوشتو بیار
تهیونگ : بگو
ا. ت: دوستام که اونجا نشستن میخان من بیام باهاشون پارتی گفتن اگه سمت تهیونگ نری قهر میکنیم
تهیونگ: خب هانی
ا. ت:ها
بیان:شنیدی
رزی:ارهههع
تهیونگ:میخای یکشنبه بریم پارتی بعدشم خونه ما
ا. ت: چی میگی( زیر لب)
تهیونگ: دارم ادا در میارم( زیر لب)
ا. ت: اگه اسرار میکنی اوکی
تهیونگ: ایول
ا. ت: من دیگه برم
تهیونگ کجا:دستشو میگیره از کلاس میبرتش بیرون
تهیونگ :دستامو چفت گرفتی
ا. ت:اوم
تهیونگ:نهههه
ا. ت میکشونه تو دست شویی)
ا. ت؛ چته
تهیونگ :هیش
ا. ت:به چشاش زل میزنه
تهیونگ:خودشو به ا. ت میچسبونه
ا. ت:چی شده
تهیونگ:فقط یه دختره که ازش بدم میاد و فک کنم اکسم بود رد شد
ا. ت:بکش کنار
رزا و بیان میان داخل
تهیونگ:برو تو
میبرتش تو یکی از دستشویی ها میشینه رو توالت و ا. ت میزاره رو پا خودش و پاهاشون میده بالا)
بیان:ولی تهیونگ و ا.ت خیلی بهم میان
رزا:دروغ چرا ا. ت بم گفته بود رو تهیونگ کراشه
بیان:عررر
میرن)
اکس تهیونگ میاد:دختره لجن ا. ت دست تهیونگ گرفته بود و دوستم اینو میبینهههه( با اعصبانیت)
تهیونگ :بیشتر ا. ت میچسبه
ا. ت:رفت
تهیونگ :فک کنم
ا.ت:نیازی هست کمرمو بگیری
تهیونگ:او ببخشید
ا. ت:رفت
تهیونگ:اره
ا. ت:حالا سریع برووو
تهیونگ اوکی
بیو ا. ت :دستاش دور کمرم بود نمیتونستم نفس بکشم رزاا چرا اونو گفت اهههه ابروم رفت اون قیافه جذابش بم زل زده بود اه چی میگی واسه خودتتت
سوپری
ا. ت:اخ دیگه کمرم نمیکشه
جونگ کوک:عه ا. ت
ا. ت:عه سلام
جونگ کوک:یه پاکت سیگار میخاستم
ا. ت:میدونی واست ضرر داره بیشور تو این سن بچه مگه تو چند سالته من بت شیر توت فرنگی میدم بخور عشق کن
جونگ کوک:خب
ا. ت:خب مرزز
بیو جونگ کوک:کاملا مشخصه که این دختر فرشته اخه مگه داریم وای قلبم نه سیگار چی همون شیر توت فرنگی
جونگ کوک:مرسی اینم پول
ا. ت:ببینم سیگار دستته هااا
جونگ کوک:ببخشید
ا. ت:خدافظ
کوک:بای
پایان پارت
شرط نداریم
بوس بوس
مدرسه
ا. ت:بلاخره لباس فرم گرفتیم ( اسلاید دوم لباس فرم)
رزا: اره قشنگه
بیان:سلاممم
ا. ت: عه سلام قشنگم
بیان: این هفته یکشنبه میخام برم پارتی جیمین دعوتم کرده
رزا: شوگا هم منو
ا. ت: عه خوش بگذره
بیان:ها تو دعوت نشدی
ا. ت: نه
رزا:شوگا باید دعوتت میکرد
ا. ت: مشکلی نیست 15 دقیقه دیر تر بدنیا اومده
رزا: عجب
ا. ت:خب حالا بگزریم
بیان و رزا: لبخند میزنن
ا. ت:چیه
بیان: میخای خودتو بندازی به تهیونگ
ا. ت:حرفشم نزن
رزا:ولش کن بهتره باش قهر کنیم
ا. ت: ها قهر چی
رزا: اگه میخای قهر نکنیم برو باش حرف بزن
ا. ت: تو چه کارایی منو میکشونیدد
باهم:برووو
ا. ت:اهمم
تهیونگ :بشین
ا. ت:خب چه خبر
تهیونگ: وایسا کتابم تموم بشه
ا. ت: خب
تهیونگ:خب چطوری
ا. ت:مرسی خب چیزه گوشتو بیار
تهیونگ : بگو
ا. ت: دوستام که اونجا نشستن میخان من بیام باهاشون پارتی گفتن اگه سمت تهیونگ نری قهر میکنیم
تهیونگ: خب هانی
ا. ت:ها
بیان:شنیدی
رزی:ارهههع
تهیونگ:میخای یکشنبه بریم پارتی بعدشم خونه ما
ا. ت: چی میگی( زیر لب)
تهیونگ: دارم ادا در میارم( زیر لب)
ا. ت: اگه اسرار میکنی اوکی
تهیونگ: ایول
ا. ت: من دیگه برم
تهیونگ کجا:دستشو میگیره از کلاس میبرتش بیرون
تهیونگ :دستامو چفت گرفتی
ا. ت:اوم
تهیونگ:نهههه
ا. ت میکشونه تو دست شویی)
ا. ت؛ چته
تهیونگ :هیش
ا. ت:به چشاش زل میزنه
تهیونگ:خودشو به ا. ت میچسبونه
ا. ت:چی شده
تهیونگ:فقط یه دختره که ازش بدم میاد و فک کنم اکسم بود رد شد
ا. ت:بکش کنار
رزا و بیان میان داخل
تهیونگ:برو تو
میبرتش تو یکی از دستشویی ها میشینه رو توالت و ا. ت میزاره رو پا خودش و پاهاشون میده بالا)
بیان:ولی تهیونگ و ا.ت خیلی بهم میان
رزا:دروغ چرا ا. ت بم گفته بود رو تهیونگ کراشه
بیان:عررر
میرن)
اکس تهیونگ میاد:دختره لجن ا. ت دست تهیونگ گرفته بود و دوستم اینو میبینهههه( با اعصبانیت)
تهیونگ :بیشتر ا. ت میچسبه
ا. ت:رفت
تهیونگ :فک کنم
ا.ت:نیازی هست کمرمو بگیری
تهیونگ:او ببخشید
ا. ت:رفت
تهیونگ:اره
ا. ت:حالا سریع برووو
تهیونگ اوکی
بیو ا. ت :دستاش دور کمرم بود نمیتونستم نفس بکشم رزاا چرا اونو گفت اهههه ابروم رفت اون قیافه جذابش بم زل زده بود اه چی میگی واسه خودتتت
سوپری
ا. ت:اخ دیگه کمرم نمیکشه
جونگ کوک:عه ا. ت
ا. ت:عه سلام
جونگ کوک:یه پاکت سیگار میخاستم
ا. ت:میدونی واست ضرر داره بیشور تو این سن بچه مگه تو چند سالته من بت شیر توت فرنگی میدم بخور عشق کن
جونگ کوک:خب
ا. ت:خب مرزز
بیو جونگ کوک:کاملا مشخصه که این دختر فرشته اخه مگه داریم وای قلبم نه سیگار چی همون شیر توت فرنگی
جونگ کوک:مرسی اینم پول
ا. ت:ببینم سیگار دستته هااا
جونگ کوک:ببخشید
ا. ت:خدافظ
کوک:بای
پایان پارت
شرط نداریم
بوس بوس
۵.۹k
۲۱ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.