من عاشق کدوم بشم ( پارت ۱۱) غلط دیکته دیدید معذرت
چشمامو بستم و خوابم برد که صبح با حس نزدیک یه چیزی به صورتم بیدار شدم همین چشمامو باز کردم اف رو دیدم که دو متر پرت شد عقب بعد یهو چشماش ستاره ای شد و مردم یک چشمم شد
رین : ام اف؟ چیزی شده ؟
اف: چشمت ... خیلی خوشگلههههههههههه!!!!!!!!!
چون گوش ها و دم گرگینه ام معلوم بود با دادش گوشام درد گرفت و محکم جلوشون رو گرفتم که تازه فهمید چیکار کرده دستشو گذاشت جلوی دهنش
اف: ببخشید نمیدونستم
گوشت و دم گرگینه رو نا پدید کردم و چشم بندم رو ورداشتم
و بستمش که درم شکست برگشتم سمت در که با جمعیتی از پسرت مواجه شدم که وقتی چشمشون افتاد به من هم های همشون حتی رادی و ارن هم قرمز شد ... یکم متعجب شدم دستمو زدم به چشم بند و مطمئن شدم که رو چشممه یکم فکر کردم پس چرا اینطورین که اهم به شیشه افتاد و دیدم که با ی کراپ یقه اسکی آستین حلقه ای کوتاه بودم بیشتر از قبل پکر شدم
رین : مگه اولین بارتونه ی همچین چیزی میبینید؟
جین: نه ولی خب تو ی بدنی مثل برای تو یکم ادمو به وجد میاره میدونی
این تیک عصبی گرفت
ارن : جین!!!!!
ی سر به نشونه ی تاسف تکون دادم سویشرت مشکیم رو روی اون پوشیدم و زیپش رو نصفه بستم و از کنار همشون رد شدم و رفتم بیرون
رین : احمق های جو گیر
رفتم بالای تپه و دار کشیدم زیر درخت و داشتم از لابه لای برگا آفتاب رو میدیدم که یهو همه جا تاریک شد تو ی اتاق بودم پر از جنازه جنازه ی همه ی اونا و حالت شیطانیم ولی یکی دیگه هم اونجا بود ی پسر با چشمای سبز وقتی بهش حمله کردم بیدار شدم و نشستم... اون دیگه چی بود ینی ربطی به اون کتاب داشت که با ی صدایی به سمت خونه ها نگاه کردم اف داشت منو صدا میکرد بلند شدم و رفتم اونجا که
اف : خب رین هم که اینجاست ماموریت بعدی یکم میوفته عقب چون ی ماد جدید واسه سرور آوردم
با سوال نگاهش کردم که کیسی ی کیک به همه. دخترا داد
رین : ام کیسی این چیه ؟
کیسی: هیچی فقط بخوریدش
همه خوردن من ی به ارن نگاه کردن که سرشو تکون داد من فقط ی گاز زدم که یهو اکلیل دارم رو گرفت و ی تصویر تو آسمون اومد که روش نوشته بود ( twin baby's )
رین: وایسا چی؟
افمائو: الان من رین و کیسی بارداریم با دقلو ها
کیسی: yayyyyyyyyyy
رین: چی نه .... نه نه نه نه نه .... اصلا بابای اینا کی هست
دیدم شکم کیسی و اف بزرگ شده شکم من چرا بزرگ نشده بود...
رادی: خب...
#ماینکرفت#افمائو
رین : ام اف؟ چیزی شده ؟
اف: چشمت ... خیلی خوشگلههههههههههه!!!!!!!!!
چون گوش ها و دم گرگینه ام معلوم بود با دادش گوشام درد گرفت و محکم جلوشون رو گرفتم که تازه فهمید چیکار کرده دستشو گذاشت جلوی دهنش
اف: ببخشید نمیدونستم
گوشت و دم گرگینه رو نا پدید کردم و چشم بندم رو ورداشتم
و بستمش که درم شکست برگشتم سمت در که با جمعیتی از پسرت مواجه شدم که وقتی چشمشون افتاد به من هم های همشون حتی رادی و ارن هم قرمز شد ... یکم متعجب شدم دستمو زدم به چشم بند و مطمئن شدم که رو چشممه یکم فکر کردم پس چرا اینطورین که اهم به شیشه افتاد و دیدم که با ی کراپ یقه اسکی آستین حلقه ای کوتاه بودم بیشتر از قبل پکر شدم
رین : مگه اولین بارتونه ی همچین چیزی میبینید؟
جین: نه ولی خب تو ی بدنی مثل برای تو یکم ادمو به وجد میاره میدونی
این تیک عصبی گرفت
ارن : جین!!!!!
ی سر به نشونه ی تاسف تکون دادم سویشرت مشکیم رو روی اون پوشیدم و زیپش رو نصفه بستم و از کنار همشون رد شدم و رفتم بیرون
رین : احمق های جو گیر
رفتم بالای تپه و دار کشیدم زیر درخت و داشتم از لابه لای برگا آفتاب رو میدیدم که یهو همه جا تاریک شد تو ی اتاق بودم پر از جنازه جنازه ی همه ی اونا و حالت شیطانیم ولی یکی دیگه هم اونجا بود ی پسر با چشمای سبز وقتی بهش حمله کردم بیدار شدم و نشستم... اون دیگه چی بود ینی ربطی به اون کتاب داشت که با ی صدایی به سمت خونه ها نگاه کردم اف داشت منو صدا میکرد بلند شدم و رفتم اونجا که
اف : خب رین هم که اینجاست ماموریت بعدی یکم میوفته عقب چون ی ماد جدید واسه سرور آوردم
با سوال نگاهش کردم که کیسی ی کیک به همه. دخترا داد
رین : ام کیسی این چیه ؟
کیسی: هیچی فقط بخوریدش
همه خوردن من ی به ارن نگاه کردن که سرشو تکون داد من فقط ی گاز زدم که یهو اکلیل دارم رو گرفت و ی تصویر تو آسمون اومد که روش نوشته بود ( twin baby's )
رین: وایسا چی؟
افمائو: الان من رین و کیسی بارداریم با دقلو ها
کیسی: yayyyyyyyyyy
رین: چی نه .... نه نه نه نه نه .... اصلا بابای اینا کی هست
دیدم شکم کیسی و اف بزرگ شده شکم من چرا بزرگ نشده بود...
رادی: خب...
#ماینکرفت#افمائو
- ۶۵۷
- ۲۸ مرداد ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط