پارت ۲
پارت ۲
*صبح
با صدای زنگ گوشیم بیدار شدم و نشستم جام کمی چشمامو مالیدم بلند شدمو رفتم کارای مربوطه رو انجام دادم
لباسمو بایک شلوار مشکی گشاد و یه تیشرت گشاد خرسی مشکی عوض کردم کولمو برداشتمو وسایل مورد نیازم داخلش ریختمو از اتاق خارج شدم به سمت آشپزخونه رفتم و قهوه درست کردم
رو کاناپه نشستم و به آدرسی که فرستاده شده نگاهی کردم
ا/ت: اینجا بیرون از شهر تا اونجا یک ساعت راهه
نگا به ساعت گوشیم کردمو ساعت ۸:15 رو نشون میداد سریع قهومو خوردمو به سمت خیابون رفتمو یه تاکسی گرفتم و آدرس رو نشونش دادم و گفتم میخوام اینجا برم
شانس خوبم ترافیک نبود
راس ساعت ۹ به یه عمارت بزرگو خوشگل و شیک رسیدیم
ا/ت: اینجا خیلیی بزرگه تک خندی به بدبختیه خودم زدم و به سمت در رفتم که بادیگاردا جلومو گرفتن.
بادیگارد: خانم نمیتونید وارد بشید.
ا/ت: اما من بخاطر کار اومدم
بادیگارد: اما نمیتونید وارد بشین...
؟؟؟: درو باز کن بیاد تو
بادیگارد: چشم
که درو باز کرد فک کنم همون دختره بود که باهاش حرف زدم
؟؟؟: همراهم بیاین
پشت سرش راه افتادمکه تو راه ازم سوال پرسید
؟؟؟: اسمت چیه؟
ا/ت: عمممم..... جانگ ا/ت
؟؟؟: چند سالته؟
ا/ت: ۱۸
؟؟؟: خیلی برا اینکار کوچیکی
ا/ت: اما به این کار نیاز دارم
که دیگه حرفی نزد وارد عمارت شدیم منو به آشپز خونه برد و به یکی که اوجوما اینجاست گفت؟؟؟: قوانین رو بهش بگو و بعد ببرش اتاقش
اوجوما: باشه دخترم
که دختره رفت و منو اوجوما موندیم
اوجوما: اسمت چیه دخترم؟
ا/ت: ا/ت
اوجوما: خب ا/ت اینجا چنتا قانون داره که باید بدونی خنثی نگاش کردم که ادامه داد
اوجوما: اول اینکه تو خدمتکار شخصیه اربابی
* ا/ت رو با + نشون میدم *
+ارباب؟
اوجوما: اره ارباب، پارک جیمین
با خنثی نگاه کردم و باز ادامه داد
اوجوما: خب قانون اول باید پارک رو ارباب صدا بزنی دوم اینکه هر روز باید اتاقشو بعد اینکه بیدار میشه تمیز و مرتب کنی و اینکه ارباب ساعت۶:٠٠ بیدار میشه و میره حموم تو موقعی که حمومه باید اتاقو تمیز کنی
+خیلی زود نیست
جمله رو با حالت معترض و پوکر گفتم
که اوجوما تک خنده ای کرد
اوجوما: پاشو بریم اتاقتو نشون بدم دخترم
اتاقو نشومدادو لباس بهم داد وگفت برم حموم بعد رفت منم نشستم رو تخت و با خودم غر میزدم..
....+
پارت بعدی رو الان آپ میکنم
پارت بعدی جیمین میاد😘❤
لایک کنید
*صبح
با صدای زنگ گوشیم بیدار شدم و نشستم جام کمی چشمامو مالیدم بلند شدمو رفتم کارای مربوطه رو انجام دادم
لباسمو بایک شلوار مشکی گشاد و یه تیشرت گشاد خرسی مشکی عوض کردم کولمو برداشتمو وسایل مورد نیازم داخلش ریختمو از اتاق خارج شدم به سمت آشپزخونه رفتم و قهوه درست کردم
رو کاناپه نشستم و به آدرسی که فرستاده شده نگاهی کردم
ا/ت: اینجا بیرون از شهر تا اونجا یک ساعت راهه
نگا به ساعت گوشیم کردمو ساعت ۸:15 رو نشون میداد سریع قهومو خوردمو به سمت خیابون رفتمو یه تاکسی گرفتم و آدرس رو نشونش دادم و گفتم میخوام اینجا برم
شانس خوبم ترافیک نبود
راس ساعت ۹ به یه عمارت بزرگو خوشگل و شیک رسیدیم
ا/ت: اینجا خیلیی بزرگه تک خندی به بدبختیه خودم زدم و به سمت در رفتم که بادیگاردا جلومو گرفتن.
بادیگارد: خانم نمیتونید وارد بشید.
ا/ت: اما من بخاطر کار اومدم
بادیگارد: اما نمیتونید وارد بشین...
؟؟؟: درو باز کن بیاد تو
بادیگارد: چشم
که درو باز کرد فک کنم همون دختره بود که باهاش حرف زدم
؟؟؟: همراهم بیاین
پشت سرش راه افتادمکه تو راه ازم سوال پرسید
؟؟؟: اسمت چیه؟
ا/ت: عمممم..... جانگ ا/ت
؟؟؟: چند سالته؟
ا/ت: ۱۸
؟؟؟: خیلی برا اینکار کوچیکی
ا/ت: اما به این کار نیاز دارم
که دیگه حرفی نزد وارد عمارت شدیم منو به آشپز خونه برد و به یکی که اوجوما اینجاست گفت؟؟؟: قوانین رو بهش بگو و بعد ببرش اتاقش
اوجوما: باشه دخترم
که دختره رفت و منو اوجوما موندیم
اوجوما: اسمت چیه دخترم؟
ا/ت: ا/ت
اوجوما: خب ا/ت اینجا چنتا قانون داره که باید بدونی خنثی نگاش کردم که ادامه داد
اوجوما: اول اینکه تو خدمتکار شخصیه اربابی
* ا/ت رو با + نشون میدم *
+ارباب؟
اوجوما: اره ارباب، پارک جیمین
با خنثی نگاه کردم و باز ادامه داد
اوجوما: خب قانون اول باید پارک رو ارباب صدا بزنی دوم اینکه هر روز باید اتاقشو بعد اینکه بیدار میشه تمیز و مرتب کنی و اینکه ارباب ساعت۶:٠٠ بیدار میشه و میره حموم تو موقعی که حمومه باید اتاقو تمیز کنی
+خیلی زود نیست
جمله رو با حالت معترض و پوکر گفتم
که اوجوما تک خنده ای کرد
اوجوما: پاشو بریم اتاقتو نشون بدم دخترم
اتاقو نشومدادو لباس بهم داد وگفت برم حموم بعد رفت منم نشستم رو تخت و با خودم غر میزدم..
....+
پارت بعدی رو الان آپ میکنم
پارت بعدی جیمین میاد😘❤
لایک کنید
۸.۵k
۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.