پارت ۷۹

€ سرفه سرفه پسرم بلاخره اومدی
و خواست از جاش بلند بشه
+ لطفا بلند نشید
و کمک کردم دوباره دراز بشه کنارش نشستم که هانا اومد توی بغلم نشست و دست مامانش و گرفت
♡ مامانی قویه زود خوب میشه
€ هانا مامان برو برای داداشی از اون کلوچه های خوشمزه بیار
♡ چشم
و از بغلم بلند شد بدو بدو رفت بیرون
€ ممنون که اومدی
+ خواهش میکنم من باید زودتر می‌فهمیدم پدرم داره شما رو اذیت میکنه واقعا متاسفم
دستم و گرفت
€ پسرم میشه بعد مرگ من مراقب دخترم باشی ؟
+ هر کاری از دستم بربیاد انجام میدم که خوب بزرگ بشه
€ ممنونم جالا میتونم با خیال راحت از این دنیا برم
و دراز کشید که هانا بدو بدو اومد
♡ بیفرما داداشی
+ مرسی خانوم کوچولو دوست داری ما من بریم گردش ؟
♡ ارهههههه
رو به مامانش کردم تا اجازه بگیرم
+ میشه باهم بریم بیرون؟
€ حتما
+ ممنونم
از خونه خارج شدن و سانگ رو همراه طبیب دید
+ سانگ منو هانا میریم کمی بگردیم مراقب خانم چو باش ( سخته اسم و فامیل پیدا کردن😫 )
دیدگاه ها (۴)

پارت ۸۰ با هانا در حال گشت و گذار بودیم اول رفتیم بازار و ...

پارت ۸۱

پارت ۷۸

پارت ۷۷

پارت ۸۵

پارت ۸۲

پلیس. ابلیس. part ¹⁹هانا : اوکی بابا بریم با این دو...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط